فضلی

لغت نامه دهخدا

فضلی. [ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب به ابوبکر محمدبن فضل امام بخارا. ( سمعانی ).
فضلی. [ ف ُ ض َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فضیل که نام جد خاندانی است. ( از سمعانی ).
فضلی. [ ف َ ] ( اِخ ) ( مولانا ) فضلی از شهر هرات است. در خردی نقاشی میکرد و نظمکی میگفت. آخر خود را شاعر تصور کرد. این مطلع از اوست:
زاهد بیار خرقه و رهن شراب کن
بنیاد زهد و خانه تقوی خراب کن.
( از مجالس النفائس تألیف میر علیشیر نوایی چ حکمت ص 82 ). در ترجمه دیگر کتاب که از محمدشاه قزوینی است نام شاعر فیضی نوشته شده است. رجوع به فیضی شود.

جمله سازی با فضلی

بایرام فضلی (زاده ۱۳۴۷ در میاندوآب) فیلم‌بردار، نویسنده و تهیه کننده اهل ایران است.
با تو باشم از تو نندیشم که با فضلی و عدل نه بدان کز راه عقل و معرفت پیشم ز تو
شه از نسل سلیمانست لیکن از همه فضلی نظیرش نافرید ایزد ز نسل آدم و حوا
فرید احمد فضلی وکاظمیه محقق معاونان اول و دوم محمدداوود سلطان‌زوی بودند.
باز هم سیب داری؟ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی بایرام فضلی محصول سال ۱۳۸۵ است. این فیلم در ۱۴ مهر ۱۳۹۴ در سینماهای ایران اکران شده است.
شمشیر امر و نهیی با دشمنان بکوش باران عدل و فضلی بر دوستان به بار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال نخود فال نخود