نامگرفته از ترکیب نام و گرفته پدید آمده و به صورت صفت مفعولی به کار میرود. این واژه در متون کهن فارسی، بهویژه در متونی مانند تاریخ بیهقی، دیده میشود و به معنی کسی یا چیزی است که شهرت یافته و نزد همگان شناختهشده است. برابرهای دیگر این واژه در زبان فارسی، واژگانی چون نامی، نامور، سرشناس و مشهور هستند که همگی بر بلندآوازه بودن و شناختهشدن در میان مردم دلالت دارند.
در متون ادبی و تاریخی، از این واژه برای توصیف افرادی استفاده میشده که به دلیلی، خواه فضیلت اخلاقی، هنر، دانش یا شجاعت، آوازهای فراتر از محدودۀ خود یافتهاند. برای نمونه، در تاریخ بیهقی آمده است: گفتند مردی نامگرفته است که نشان میدهد آن مرد به مرحلهای از شناختهشدن رسیده که همگان از او سخن میگویند و او را میشناسند. کاربرد این واژه در زبان معیار امروز کمتر رایج است و بیشتر در متون ادبی یا پژوهشهای تاریخی دیده میشود؛ با این حال، درک معنای آن برای فهم دقیق متون کلاسیک فارسی ضروری است. حفظ و توجه به چنین واژههایی، غنای زبان فارسی و پیوند با پیشینۀ ادبی آن را استحکام میبخشد.