کزین

کلمه کزین یکی از واژه‌های قدیمی فارسی است که به معنای از آن یا از این به کار می‌رود. این واژه در متون ادبی و اشعار فارسی مشاهده می‌شود، اما در زبان امروزی کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کلمه به صورت یکپارچه و بدون فاصله نوشته می‌شود و معمولاً در متون ادبی و شعر به کار می‌رود. این واژه باید از نظر صرفی و نحوی با سایر اجزای جمله هماهنگ باشد.

لغت نامه دهخدا

کزین. [ ک َ ] ( مرکب از: ک، مخفف که + ز، مخفف از + ین مخفف این ). که از این. ( ناظم الاطباء ):
بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد.فردوسی.
کزین. [ ک َ ] ( ص نسبی ) منسوب به کز. کجین. کژین. هرچیز ساخته شده ازابریشم خام. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کژ و قز شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به کز. کجین. هر چیز ساخته شده از ابریشم خام

جمله سازی با کزین

💡 بگل گفت ای سمن عارض چه دیدی کزین عالم بدان عالم رسیدی

💡 نخست آنکه برای خدا دهیدم راه کزین دیار به درد و فغان ناله آه

💡 گفت می‌دان کزین نخواهی گشت خاک خاک است اگر به آب آغشت