لغت نامه دهخدا
نیک باز. ( نف مرکب ) مجود. ( السامی ). نیک کار. ( آنندراج ). نیکوکار. آنکه اعمال خیر از وی صادر شود. ( ناظم الاطباء ).
نیک باز. ( نف مرکب ) مجود. ( السامی ). نیک کار. ( آنندراج ). نیکوکار. آنکه اعمال خیر از وی صادر شود. ( ناظم الاطباء ).
(صفت ) آنکه کارهای نیک کند: نیکو کار.
💡 نیک دَریاب و بَد مَکُن، زنهار که بَد و نیک باز خواهی دید
💡 تن زود بخواری ای جلب بنهادی وز گفته خویش نیک باز استادی
💡 سر به خدمت مینهادم چون بدیدم نیک باز چون سر سعدی بسی بر آستان افکندهای
💡 نیک رفت و نیک باز آمد بدان سرعت که ماه طیّ منزل در بروج گنبد دوّار کرد
💡 ز خویشتن بده انصاف و نیک باز اندیش کرا بود دل آسوده؟ چون مرا نبود