نیم لحظه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با نیم لحظه
آبی که یافت آتش عزمت کند چو وهم در نیم لحظه چنبر افلاک را گذار
حساب نیک و بد خلق را به روز جزا به نیم لحظه تواندکه کردگار کند
بعد از وداع دوست فصیحی شهید عشق گر نیم لحظه زنده بماند شهید نیست
ننشست نیم لحظه به بزمم قدح ز دور می همتم به ساغر گرداب خورده است
به نیم لحظه تو گفتی که آفتاب منیر خمیر مایه شام و شب غم و یلداست