نیستن

لغت نامه دهخدا

نیستن. [ ت َ ] ( مص ) نابود بودن. معدوم بودن. ( ناظم الاطباء ). مورد استعمال نیست.

فرهنگ فارسی

نابود بودن. معدوم بودن. مورد استعمال نیست.

جمله سازی با نیستن

زنان در ترکمنستان نیمی از جمعیت حدود ۵۰٫۸٪ جمعیت این کشور را تشکل می‌دهند. زنان در ترکمنستان عموماً حقوق کمتری نسب به مردان دارند، و به دلیل سانسور دولتی مطالعه حقوق زنان دشوار است. طبق ماده ۱۸ قانون اساسی ترکمنستان زنان و مردان داری حقوق برابر می‌باشند، زنان در این کشور مجاز به تشکیل تشکل‌های مستقل برای خود نیستن و باید تشکل‌های آنها زیر نظر اتحادیه زنان ترکمنستان ثبت شوند. زنان ۱۶ درصد پارلمان این کشور را تشکیل می‌دهند.
در متنی که در کنار کاریکاتور و تحت عنوان «گفتمان» آمده نوشته شده: «... مشکل اینجاست که سوسک زبان آدم حالیش نمی‌شه. دستور زبان سوسکی هم آن‌قدر سخته که هشتاد درصد خود سوسکا هم بلد نیستن و ترجیح می‌دن به زبان‌های دیگه حرف بزنن. وقتی سوسکا زبون خودشونو نمی‌فهمن شما چه‌جوری می‌خواین بفهمین؟!...»