لغت نامه دهخدا
نکوفال. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) به شگون نیک. فرخ فال. ( یادداشت مؤلف ).
نکوفال. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) به شگون نیک. فرخ فال. ( یادداشت مؤلف ).
بشگون نیک. فرخ فال.
💡 بگفتا به مرغ ای به خون شسته پر همایون همای نکو فال و فر
💡 سپس نعت پیغمبر و آل او هم آن یاوران نکو فال او
💡 باش ز رخسار نکو فال او محو تماشای خط و خال او
💡 طفیلند بدین روز نکو فال همه روز و شب و هفته مه و سال
💡 چو بشنید از زبان آن نکو فال دل مه یافت تسکینی به هر حال