نو ساخت
فرهنگ فارسی
جمله سازی با نو ساخت
خانهای نو ساخت روزی نو مرید پیر آمد خانهٔ او را بدید
خاقانی از ثنایت نو ساخت خوان معنی کو میزبان نطق است وین دیگران عیالش
پردهٔ نو ساخت عشق، زخمهٔ نو در فزود کرد به من آنچه خواست، برد ز من آنچه بود
وی سهم زیادی در واژهشناسی ریاضی داشت و آنقدر واژه ریاضی نو ساخت که او را «حضرت آدم ریاضیات» نامیدهاند.
دوش ز نوزادگان دعوت نو ساخت باغ مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب