نفس قدسی

لغت نامه دهخدا

نفس قدسی. [ ن َ س ِ ق ُ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نفس را در مرتبه ملکه استحضار جمیع آنچه برای آن ممکن است بر وجه یقین نفس قدسی می گویند و آن آخرین مرتبت کمال حدس است. نفوس انبیاء و اولیاء و نوابغ روزگار که قبل از آموختن تمام اشیاء و حقایق را به قوه حدس در می یابند نفوس قدسیه می نامند. و به روایت ابن سینا نفس قدسی نفس پیغمبران بزرگ بود که به حدس پیوندد و عالم فرشتگان بی معلم و کتاب معقولات بداند. ( از فرهنگ علوم عقلی ص 598 از دستورالعلماء ص 415 و دانشنامه علائی، طبیعیات ص 144 ).

فرهنگ فارسی

نفس را در مرتب. ملک. استحضار جمیع آنچه برای آن ممکن است بر وجه یقین نفس قدسی می گویند و آن آخرین مرتبت کمال حدس است ٠ نفوس انبیائ و الیائ و نوابغ روزگار که قبل از آموختن تمام اشیائ و حقایق را به قو. حدس در می یابند نفوس قدسیه می نامند. و به روایت ابن سینا: نفس قدسی نفس پیغمبران بزرگ بود که به حدس پیوندد و عالم فرشتگان بی معلم و کتاب معقولات بداند.

جمله سازی با نفس قدسی

بود مر نفس قدسی را علایق ز وصل یار و الطافش عوایق
ز فیض نفس قدسی دان ادب را تو «لولا أن رأی برهان رب» را
روح قدسی مذکر آمد نیز نفس قدسی مؤنث آمد هم
اندر اینجا علی روحانی زاده از مام نفس قدسی دم
یعنی: ای نفس قدسی مطمئن و آرام یافته به یاد خدا به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.
بود فکر تو از وجهی عبارت کزان بر نفس قدسی شد اشارت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز