مکت

لغت نامه دهخدا

مکت. [ م َ ] ( ع مص ) مقیم شدن به جایی. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). لغتی است در مکث و یا ابدال آن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مقیم شدن به جایی. لغتی است در مکث و یا ابدال آن.

جمله سازی با مکت

در روستای اللاهون یک مقبره قرار دارد که گفته می‌شود مربوط به مکت از خاندان دوازدهم سلطنت بوده‌است.