منویات

لغت نامه دهخدا

منویات.[ م َن ْ وی یا ] ( ع ص، اِ ) ج ِ منویة. قصدها. نیتها. نیت شده ها. مقاصد. رجوع به منوی و منویة و نیت شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع منویه ( منوی ) توضیح در تداول فارسی غالبابمعنی نیتها بکار رود: [ منویات ملوکانه... ]

جمله سازی با منویات

جبهه متحد کرد معتقد است که مردم ایران صاحبان این سرزمین اند و تعیین سیاست‌های کلی و مسیر مدیریت کشور در اختیار و صلاحیت آن‌ها است که به مدیران ومسئولین مملکتی که خود انتخاب می‌کنند، تفویض می‌گردد. جبهه معتقد است که نمایندگان مجلس ومسئولین مملکتی، خادم مردم و مأمور انجانم و اجرای منویات ملت‌اند. مسئولین کشور وظیفه دارند در مقابل مردم، پاسخگو باشند.
سبحانی در جریان این کاندیداتوری، اعلام داشت که با حاکمیت پول و ثروت برای تعیین سرنوشت کشور مخالف بوده و با سیطره ثروت بر سیاست مبارزه می‌کند. وی بیان داشت که خرج تبلیغات انتخاباتی را صرفاً خودش خواهد داد و توان وی در این راه بیش از ۳۵ میلیون نیست و همین مبلغ هم برای آگاهی هموطنانش از منویات او کافیست.