مسیره

لغت نامه دهخدا

( مسیرة ) مسیرة. [ م َرَ ] ( ع مص ) سیر. مسیر. سیرورة. تسیار. رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مسیر و سیر شود.
مسیرة. [ م َ رَ ]( ع اِ ) تأنیث مسیر. مدت سیر: بینهما مسیرة یوم؛ أی مسافة سیر یوم؛ یعنی میان آن دو به اندازه سیر کردن روزی است. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). راه: مسیرة یوم و لیلة؛ رفتن یک شباروزه. ( دهار ). در حدیث است: نصرت بالرعب مسیرة شهر. ( اقرب الموارد ).
مسیرة. [ م ُ س َی ْ ی َ رَ ] ( ع ص ) تأنیث مسیر. عقاب مسیرة؛ عقاب مخطط. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

تانیث مسیر عقاب مخطط

جمله سازی با مسیره

بر مسیره شیر جنگی طبرد بشد تیز با نامداران گرد
بیشتر اختلافات شرق شناسان بر سر اسم و اصل این تجار یهودی شکل گرفته‌است. با آنکه به نظر می‌رسد واژه راذانیه/رهدانیه، کلمه ای فارسی و به معنای راه شناسان/دانندگان مسیره بوده باشد. شماری از شرق شناسان بر همین باورند و ازهمین رو، آنان را بازرگانان یهودی ایرانی می‌انگارند، اما برخی دیگر آنان را به منطقه راذان در عراق منسوب می‌دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سپند یعنی چه؟
سپند یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز