مستعدی

لغت نامه دهخدا

مستعدی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استعداء. یاری خواهنده از کسی. ( آنندراج ). مستغیث و مستنصر. ( اقرب الموارد ). یاری خواه. یاری طلب. رجوع به استعداء شود.

فرهنگ فارسی

یاری خواهنده از کسی

جمله سازی با مستعدی

💡 پس از کناره‌گیری اجباری مارکو فان باستن از فوتبال، هلند از نظر مهاجم دچار مشکل شد، اما دیری نپایید که جوان مستعدی به‌نام دنیس برکمپ همه نظرها را به سمت خود جلب کرد. ابتدای دوران فوتبال وی با تشویق، اواسط آن با ستایش و هم‌اکنون با حکایتی ویژه توأم شده‌است.

💡 شغل اصلی مردم کشاورزی و دامداری و در بعضی از روستاها باغبانی است. دشت دینور دارای زمین‌های کشاورزی مرغوب و مستعدی می‌باشد، زمین‌های منطقه دینور استعداد فراوانی در زمینه تولید آفتابگردان، گندم و چغندرقند و … دارند.

💡 تمام تصمیمات اصلی در مورد نقل و انتقالات بازیکنان، میان جینو پوتسو، اسکات داکسبری (مدیر اجرایی باشگاه فوتبال واتفورد) و کریستیانو جارتّا (مدیر فنی واتفورد) گرفته می‌شود. معروف است که این گروه سه نفره، بازیکنان زیادی را از آمریکای جنوبی خریده‌اند که با وجود آنکه بازیکنان فوق‌العاده مستعدی هستند، اما هزینه دستمزد کمتری برایشان ثبت شده‌است.

💡 جایزه ادبی اصفهان در همین چند سال کوتاه برگزاری‌اش نام‌های بزرگی را در میان برگزیدگان خود داشت، از احمد اخوت گرفته تا ناتاشا امیری، فریبا وفی، فرخنده صفاپور، احمدآرام، مرتضی کربلایی لو، فرهاد جعفری همچنین جوانان مستعدی با این جایزه توانستند به صورت حرفه‌ای در دنیای ادبی شناخته شوند و کار کنند.

💡 وی در آن زمان با شرکت در برنامه‌های تلویزیونی پنجره‌ها و برنامه‌های رادیویی فریدون فرخزاد چهرهٔ مستعدی از خود نشان داد.

💡 آدم مستعدی در هنر آشپزی که می‌تواند در هر غذا عناصر تشکیل‌دهنده آن را به‌راحتی تشخیص دهد. شخصیتی بسیار جدی و دقیق که هیچ چیز نمی‌تواند مانع رسیدن وی به اهدافش شود. به رغم داشتن طبیعتی لجوج و سرکش، قلبی مهربان دارد که هم‌زمان نقش معلمی سختگیر و مادری مهربان را برای یانگوم ایفا می‌کند.