مرکبان
جمله سازی با مرکبان
گردد چو خاک زیر سم مرکبان تو آن کس که کرده باشد کین تو ارتکاب
گر شعر بافئی کند از تار ریش او کون پوش مرکبان جهان پلهوان کند
لعبتان دارم شیرین سخن و رومی روی مرکبان دارم ختلی گهر و تازی زاد
نشسته در شکم هر یکی دویست سوار به زیر ایشان آن مرکبان بر آب سنان
غارها گشته ز شخص کشتگان مانند کوه کوه ها گشته ز سم مرکبان مانند غار
نه مرکبان کمال تراست بیم غبار نه کوکبان جلال تراست خوف غروب