گنج بر
فرهنگ فارسی
برنده گنج کسی که گنج را برد.
جمله سازی با گنج بر
طلسم آدم شکست و راز پیداست کنون آن گنج بر اصل هویداست
بخشش از مدحت تو یافته شد گنج بر بخشش تو یافت زیان
چو من این گنج بر کلّی فشاندم ز جان و دل ز سرّ خود براندم
در صد گنج بر ویسه گشاده در آنجا ساز صد ساله نهاده
بخت این که سخن سبک عنانست کان دل دل و گنج بر زبانست
ز بس زر که آن سیمتن ساز کرد در گنج بر خاکیان باز کرد