لغت نامه دهخدا
پنج شاخه. [ پ َ خ َ / خ ِ ] ( اِ مرکب ) قسمی شمعدان فلزین یا بلورین. نوعی جار و چل چراغ با کاسه بلورین که پنج شمع خورد.
پنج شاخه. [ پ َ خ َ / خ ِ ] ( اِ مرکب ) قسمی شمعدان فلزین یا بلورین. نوعی جار و چل چراغ با کاسه بلورین که پنج شمع خورد.
( اسم ) قسمی شمعدان بلورین یا فلزین نوعی جار و چلچراغ با کاس. بلورین که پنج شمع خورد.
💡 در طول زمان، هنر رزمی درنای سفید به پنج شاخه تقسیم شدهاست. در میان شاخههای زیر، درنای خوابیده بیشترین گسترش و فراگیری را دارد و تأکید اصلی آن دفاع است نه حمله؛ در این سبک هنرجو آرامش خود را در طول نبرد حفظ کرده و به این علت به درنای خوابیده شناختهمیشود. در درنای در حال غذا خوردن یا نوک زدن حمله با انگشتان دست که به شکل نوک درنا درآمدهاند بسیار کاربرد دارد. در درنای در حال جهش یا درنای درپرواز از جابجاییهای سریع پا (رقص پا) بسیار استفاده میشود. درنای فریادکش درونیترین سبک درنای سفید سفید است که بهطور گستردهای از نیروی چی (نیروی درونی) برای دفاع از بدن استفاده میکند.
💡 پنج نسل از شاخه اتریشی این خانواده توسط امپراتور هابسبورگ فرانسیس دوم به مقام اشرافیت رسیدند. شاخه دیگر این خانواده یعنی شاخه بریتانیایی نیز توسط ملکه ویکتوریا به اشرافیت رسید. نشان خانوادگی روتشیلد یک مشت به همراه پنج تیرکمان است که سمبل پنج شاخه این خانواده بوده و به آیه زبور ۱۲۷ ("مانند تیرهای کمان در دست جنگجو") اشاره دارد. شعار خانوادگی زیر این سمبل نقش بسته است:" (اتحاد، صداقت و صنعت).