وخد

لغت نامه دهخدا

وخد. [ وَ ] ( ع مص ) وَخَدان. وخید. شتافتن شتر یا نوعی از رفتار شتر همچو رفتار شترمرغ یا گام فراخ نهاده رفتن آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و فعل آن از باب ضرب آید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با وخد

سبز است اگر سرو و سپید است اگر ماه در قد تو وخد تو بر عکس بود کار
زآرزوی قد وخد تو نشست و اوفتاد لاله اندر زیر سرو وژاله بر بالای گل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجات
نجات
سلیقه
سلیقه
کپه اقلی
کپه اقلی
گاییدن
گاییدن