هول و هراس

لغت نامه دهخدا

هول و هراس. [ هََ/ هُو ل ُ هََ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) ترس و بیم.
- در هول و هراس بودن؛ با ترس و بیم دست به گریبان بودن.

فرهنگ فارسی

تر و بیم

جمله سازی با هول و هراس

هر اپیزود، واجد ویژگیهایی برجسته و خاطره‌انگیز است. برای مثال در اپیزود اول که برگرفته از داستان کوتاهی از آلبرتو موراویا است، در سکانس پایانی و درست در لحظه‌ای که تماشاگر احساس می‌کند نوزاد رهاشده بر اثر فقر، بالاخره سرنوشت و خوشبختی خود را در مکان امنی بازیافته، با یک پن رو به عقب دوربین، شوک و هول و هراس شگفت‌انگیزی ایجاد می‌کند.
زن 3 شبانه روز بود نخوابیده بود برای همین خوابش برد.وقتی که از خواب بیدار شد با تعجب دید که پیرمرد و بچه‌اش آنجا نیستند. و فهمید که کار آن پیرمرد است. زن با هول و هراس زیادی از خانه بیرون آمد، بعد زنی که لباس‌های سیاه زیادی تنش بود به او گفت: «من شب هستم و می‌دونم که بچتو کی برد؟ بچه‌ی تو رو مرگ برداشت و با خودش برد. اون خیلی تند می‌رفت، از باد هم تندتر و اون هرچی رو که با خودش ببره دیگه برنمی‌گردونه.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال کارت فال کارت فال فرشتگان فال فرشتگان