لهبی

لغت نامه دهخدا

لهبی. [ ل َ با ] ( ع ص ) تأنیث لهبان. تشنه. ج، لُهاب. ( منتهی الارب ).
لهبی. [ ل ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به لهب که بطنی است از ازد. ( سمعانی ).
لهبی. [ ل َ هََ ] ( ص نسبی ) منسوب است به لهب ( بولهب )، عموی پیغمبر اکرم. ( سمعانی ).
لهبی. [ ل َ هََ] ( اِخ ) شاعری است و دو بیت ذیل او راست در لجلاج:
لیس خطیب القوم باللجلاج ِ
و لا الذی یزحل کالهلیاج ِ
و رب بیداءَ و لیل داج
هتکته بالنص و الادلاج.( البیان و التبیین ج 1 ص 48 ).

جمله سازی با لهبی

کنت ربیعا و حاجنی لهبی و ربع لهوی جناء بغداد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
لاشی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز