ژم

در زمینه تاریخی و شاهنشاهی، «ژم» فرزند دوم قباد یکم است. قباد یکم، برادر انوشیروان، پادشاه ساسانی، سه پسر داشت: کاووس فرزند ارشد، ژم فرزند دوم و خسرو فرزند سوم. ژم از یک چشم نابینا بود. کاووس تربیت یافته مزدکیان، دینی که در آن دوران رشد یافته بود، بود، اما قباد خصالی که شایسته پادشاهان می‌دید را در خسرو جمع می‌دید و فرزند کوچک خود را بر فرزند ارشد، یعنی کاووس که علناً پیرو کیش مزدک بود، ترجیح داد.

اما از نظر لغوی، این واژه نخست به معنای قابله یا ماما است؛ زنانی که در امر زایمان به مادر کمک می‌کنند و نقش تخصصی در تولد نوزاد دارند. دوم، «ژم» به معنای دايه یا ماماچه است؛ زنانی که وظیفه مراقبت و پرورش کودک را بر عهده دارند و در فرهنگ‌های سنتی ایرانی، جایگاهی ویژه و احترام‌آمیز داشته‌اند.

لغت نامه دهخدا

ژم. [ ژَ ] ( اِ ) قابله. ( آنندراج ). ماما. ماماچه. || دایه. ( آنندراج ). در جای دیگر دیده نشد. || در بعض نسخ شاهنامه، کلمه زم در ابیات ذیل به تصحیف ژم شده است:
ز انبوه پیلان و شیران ژم
گذرهای جیحون پر از باد و دم.
به اشکش بفرمود [ کیخسرو ] تا سوی ژم
برد لشکر و پیل وگنج و درم.فردوسی.رجوع به زم شود.

فرهنگ فارسی

ماما. ماماچه.

فرهنگ اسم ها

اسم: ژم (پسر) (فارسی)
معنی: نام پسر قباد برادر انوشیروان پادشاه ساسانی

دانشنامه عمومی

ژم (قزاقستان). ژم ( به قزاقی: Zhem ) یک منطقهٔ مسکونی در قزاقستان است که در استان آق تپه واقع شده است. ژم ۱٬۹۳۶ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با ژم

قباد یکم سه پسر داشت، که کاووس ارشد بود، فرزند دوم ژم که از یک چشم نابینا بود و پسر سوم او خسرو نام داشت. کاووس تربیت یافتهٔ مزدکیان (دینی که در آن دوران رشد یافت) بود. قباد خصالی که شایسته پادشاهان است در خسرو جمع می‌دید؛ بنابراین فرزند کوچک خود را، بر پسر ارشد یعنی کاووس که علناً پیرو کیش مزدک بود، ترجیح داد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جزئیات
جزئیات
بی عرزه
بی عرزه
مدیون
مدیون
جنده
جنده