مداقه

کلمه مداقه به معنای بررسی و دقت در یک موضوع یا موضوعات خاص است. برای نوشتن و استفاده صحیح از این واژه در متون فارسی، نکات نگارشی و قواعدی وجود دارد که باید رعایت شوند. این کلمه به همین شکل و با همین املاء نوشته می‌شود. لازم است که اشتباهات املایی را اصلاح کنید. می‌توانید از این واژه در متون علمی، ادبی یا روزمره بهره ببرید. به عنوان مثال: برای درک بهتر موضوع، نیاز به مداقه‌ی بیشتری داریم. همچنین این واژه می‌تواند با کلمات دیگر ترکیب شود.. هنگام استفاده از آن، همواره باید در جملات صحیح از نظر نگارشی و با استفاده از نقاط و علائم نگارشی مناسب به کار رود. در مکالمات غیررسمی نیز می‌توان از این واژه استفاده کرد، اما توجه داشته باشید که برخی افراد ممکن است به جای آن از واژگان ساده‌تری مانند بررسی استفاده کنند.

لغت نامه دهخدا

( مداقة ) مداقة. [ م ُ داق ْ ق َ ] ( ع مص ) با هم باریکی کردن در حساب،یا عام است. ( منتهی الارب ). با کسی کار باریک فراگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). به دقت به حساب کسی رسیدن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مداقه شود. || آرد کردن. ( منتهی الارب ). رجوع به تدقیق شود.
مداقه. [ م ُ داق ْ ق َ / ق ِ ]( از ع اِمص ) باریک بینی. استقصاء. ( یادداشت مؤلف ). دقت کردگی. حساب از روی دقت و درستی. ( ناظم الاطباء ).
- مداقه کردن؛ دقت کردن و باریک شدن در موضوعی. به دقت وارسی کردن.

فرهنگ معین

(مُ قِّ ) [ ع. مداقة ] (مص ل. ) دقت کردن، باریک بینی کردن.

فرهنگ عمید

۱. در امری دقت و باریک بینی کردن.
۲. در حساب دقت کردن.

فرهنگ فارسی

درامری دقت وباریک بینی کردن
( مصدر ) ۱- دقت کردن در امری ( در حساب وجز آن ). ۲ - ( اسم ) دقت باریک بینی.

ویکی واژه

مداقة
دقت کردن، باریک بینی کردن.

جملاتی از کلمه مداقه

در این فیلم ۹۰ دقیقه‌ای، شاعران، نویسندگان و مترجمانی هم‌چون هوشنگ چالنگی، محمد قائد، مسعود بهنود، محمد محمدعلی، مدیا کاشیگر، فتح‌الله بی‌نیاز، احمد پوری، فرخنده حاجی‌زاده، اردشیر رستمی، علی عبداللهی، بهزاد خواجات، رضا عامری، علیرضا مجابی، فرخنده بختیاری، بابک صحرانورد به بحث و مداقه در احوالات شاعری علی باباچاهی می‌نشینند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم