بنابر معنا و فلسفهای که در پس نام گزمه وجود دارد، میتوان نتیجه گرفت که این نیروی انتظامی از زمانهای کهن در ایران فعال بوده و همواره به عنوان مامورین دولتی وظیفه حفظ امنیت و نظم در شهرها و نواحی مختلف را بر عهده داشتهاند. آن ها از سلحشورانی بودند که به دلیل مهارتهای جنگی و روحیه نظامی خود، مسئولیت دفاع از شهرها را عهده دار میشدند و همواره در تلاش برای برقراری نظم و امنیت در جامعه بودند.
تاریخ و هویت آن ها به خاندان سورن، یکی از خاندانهای برجسته در دوره اشکانیان، برمیگردد که سردار سورنا نیز از این خاندان بوده است. همچنین، این افراد خود را به زابلستان افسانهای که در شاهنامه ذکر شده، مرتبط میدانند.
منابع مکتوبی که درباره گزمهها وجود دارد، از جمله کتاب جامع جعفری نوشته محمدجعفر بن محمدحسین نائینی در دوره زندیه، به وظایف و نقش آن ها اشاره دارند. در یزد، در زمان حکومت جعفرخان، مسئولیت حفاظت از شهر را به عهده داشتند که شامل سواره بود که به رهبری یک خانزاده در روز به گشتزنی در اطراف شهر و نظارت بر نظم دروازهها و برجها مشغول بودند. گزمههای پیاده نیز در شب به این فعالیت میپرداختند.
این نکته حائز اهمیت است که میتوان تفاوت عملکردشان را در دوره زندیه و قاجاریه مشاهده کرد. به نظر میرسد که در این دوران، وظیفه آن ها بیشتر بر مراقبت از حریم شهر و نه کوچهها و بازارها متمرکز بوده است.
گزمه. [ گ َ م َ / م ِ ] ( ترکی، اِ ) شبگرد و پاسبان شب و عسس. ( ناظم الاطباء ). گشتی. پلیس.
گزمه. [ گ َ م َ / م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خنافره بخش رادکان شهرستان خرمشهر، واقعدر چهارهزارگزی جنوب باختری شادکان کنار راه فرعی اتومبیل رو شادکان به آبادان. هوای آن گرم و دارای صد تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه جراحی تأمین میشود و محصول آن خرما، غلات، برنج و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی عبابافی و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان از طایفه آل ابوخضر هستند. آبادی غزالی شمالی که در نزدیکی این قریه واقع است جزء این ده منظور شده. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
گزمه. [ گ َ م َ / م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل، واقع در 37 هزارگزی شمال خاوری سکوهه نزدیک مرزافغانستان. هوای آن گرم و معتدل و دارای 178 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
(گَ مِ ) [ تر. ] (اِ. ) شبگرد، پاسبان.
شبگرد، پاسبان، عسس.
شبگرد، پاسبان، عسس
( اسم ) شبگرد عسس پاسبان شب.
دهی در خرمشهر زابل
گزمه یک روستا در ایران است که در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. گزمه ۱۲۴ نفر جمعیت دارد.
بیشتر ساکنان قدیم این روستا به دلایل عضویت در ارتش و مبارزه با تجزیه طلبان و خشکسالی به استان های گلستان، کردستان، خراسان شمالی و خوزستان مهاجرت کردند و تاکنون در استان های ذکر شده زندگی می کنند.
گزمه در لغت نامه دهخدا به معنی پاسبان و شبگرد است و دارای ریشه ترکی است و از دورهٔ خوارزمشاهیان نیز از واژهٔ گزمه استفاده می شود.
شبگرد، پاسبان.