گذرش

لغت نامه دهخدا

گذرش. [ گ ُ ذَ رِ ] ( اِمص ) آه و ناله و فریاد و شکایت. ( ناظم الاطباء ). همین کلمه در برهان قاطع بصورت «گزرش » آمده و ظاهراً هر دو مصحف «گرزش » مخفف گزارش است. رجوع به برهان قاطع چ معین «گرزش » شود.

جمله سازی با گذرش

باشد چو خاک در نظرش کوه آتشین گردد چو آب بر گذرش باد نوبهار
از دیده نیفتد گذرش بر تو نگویی تا خاک شوم در ته پایی که تو باشی
جانم که در تنست به مهر تو محکمست عمرم که می رود گذرش بر هوای تست
جان و دل فسرده را از نظرش گشایشی سنگ سیاه مرده را از گذرش سعادتی
ناگهان گر گذرش سوی من افتد روزی تا نبینم رخ او بیش روان تر گذرد
بر دامنش ار هست غباری ز وجودم باری به دل از ره گذرش گرد ندارم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
بیتابی یعنی چه؟
بیتابی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز