وارستن

وارستن به معنای رها شدن، خلاص شدن یا آزاد گردیدن است. این واژه به عمل یا حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا چیزی از قید و بند، محدودیت‌ها یا مشکلات رها می‌شود.

توضیحات معانی

رها شدن: به معنای آزاد شدن از یک وضعیت یا قید، مانند رها شدن از نگرانی‌ها یا مشکلات.

خلاص شدن: به معنای نجات یافتن از یک وضعیت ناخوشایند یا غیرمطلوب، مانند خلاص شدن از یک رابطه یا تعهد.

آزاد گردیدن: به معنای به دست آوردن آزادی، چه در معنای فیزیکی و چه در معنای روحی.

این واژه می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از جمله روانشناسی، اجتماعی، یا حتی فلسفی مورد استفاده قرار گیرد و به احساس آزادی و رهایی از فشارها یا مشکلات اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

وارستن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) وارهیدن. رها شدن. خلاص یافتن. آزاد شدن. رستن:
سلاح من ار با منستی کنون
بر و یال تو کردمی غرق خون
به تیغ نبردی ترا خستمی
وزین گفت بیهوده وارستمی.فردوسی.دست و پایی زدیم در نگرفت
پشت پایی زدیم و وارستیم.ابن یمین.رجوع به رستن و وارهیدن شود.

فرهنگ عمید

بازرستن، بازرهیدن، رها شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - رهاشدن خلاص شدن: (( بتیغ نیروی ترا خستمی وزین گفت بیهوده وارستمی. ) ) ۲ - آزاده گردیدن حریت یافتن.
وارهیدن رها شدن

جملاتی از کلمه وارستن

تعلق به زن دست و پا بستن است تجرد از آن بند وارستن است
ازین دام تعلق بسکه دشوار است وارستن تحیر نقش بندد گر نگاهی فرد برخیزد
ز آتشخانهٔ امکان میسر نیست وارستن به رنگ شعله حیرانم چه می‌خواهد شتاب من
تعلق به زن دست و پا بستن است تجرد ازان بند وارستن است