مانان. ( نف ) شبیه. ماننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): عُرَیقِطَة؛ جانورکی است عریض و جنبنده مانان به گوه گردان: ناقة مُعَلَّسَة؛ شتر ماده مانان به شتر نر. فلان عطسة فلان؛ یعنی شبیه و مانان اوست در خلق و خلق. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
شبیه مانند
جمله سازی با مانان
بر رخ زردت ز هر جانب نشان آبله پشهٔ خاکیست مانان بر برازی پرفشان