شاه فرد

لغت نامه دهخدا

شاه فرد. [ ف َ ] ( اِ مرکب ) بیت قصیده. شاه بیت. بهترین فرد و بیت قصیده یا غزل.

جمله سازی با شاه فرد

باز بخشد بینشم آن شاه فرد در زمان همچون چراغ شب‌نورد
چون دمی حیران شد از وی شاه فرد روی خود سوی عماد الملک کرد
از آن پس که شد کشته آن شاه فرد بد اندیش با وی بکرد آنچه کرد
که به هنگام رحیل آن شاه فرد هیکلی بر بازویش تعویذ کرد
مستیی کاید ز بوی شاه فرد صد خم می در سر و مغز آن نکرد
دریغا که شد کشته آن شاه فرد ز مرگش فلک، روز ما تیره کرد
چون برهنه رفت پیش شاه فرد شاهش از اوصاف قدسی جامه کرد
نشست از بر کشته ی شاه فرد ببوسید و بگریست وانگه به درد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال انبیا فال انبیا فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال آرزو فال آرزو