عربده جو

فرهنگ عمید

۱. ستیزه جو، جنگجو.
۲. آشوب طلب، آن که نعره و فریاد می زند و آشوب برپا می کند.

جمله سازی با عربده جو

بعد ازین دلبر ما عربده جو خواهد بود همه از همه رو، روی بدو خواهد بود
جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست بد میرود این راه و روش هیچ نکو نیست
نه یار عقاری و نه همکار قماری ای عربده جو شیخ که دزد و دغل استی
گفتم بدل از بیم باین عربده جو ترک نه قدرت گفتارم نه جای سلامست
از وطن عربده جو را به غریبی بفرست سیل از کوه به صحرا چو رود، هموار است
بر خاطر دریاست گران، باد مخالف در مجلس می راه مده عربده جو را