عذر تقصیر

عذر تقصیر خدمت آوردم / که ندارم به طاعت استظهار

شعر مورد نظر شما از شاعر بزرگ ایرانی، سعدی شیرازی است. این شعر به نوعی بیانگر احساس عذرخواهی و پشیمانی شاعر از عدم توانایی در انجام عبادت و طاعت است.

در این بیت، شاعر به صراحت می‌گوید که به خاطر کوتاهی‌اش در انجام وظایف دینی و عبادی، از خداوند عذرخواهی می‌کند. او با استفاده از عبارت عذر تقصیر خدمت به این نکته اشاره دارد که در خدمت به خداوند و انجام طاعت، نتوانسته به خوبی عمل کند.

عبارت که ندارم به طاعت استظهار نشان می‌دهد که شاعر احساس می‌کند که در عبادت و فرمانبرداری از خداوند، به اندازه کافی قوی و پایدار نیست. به عبارتی، او خود را در مقام یک بنده ضعیف و ناتوان می‌بیند که نمی‌تواند به خوبی از عهده وظایفش برآید.

لغت نامه دهخدا

عذر تقصیر. [ ع ُ رِ ت َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) پوزش خواهی. از گناه: انابت مفید نباشد، نی راه بازگشتن آنگاه مهیا و نه عذر تقصیرات خواستن. ( کلیله و دمنه ).
عذر تقصیر خدمت آوردم
که ندارم به طاعت استظهار.سعدی.سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را.سعدی.

فرهنگ فارسی

پوزش خواهی از گناه اثابت مفید نباشد

جملاتی از کلمه عذر تقصیر

از ندامت ابر رحمت می چکد هر گناهی عذر تقصیر من است
خوشتر از عمر زلیخا به طرب برگشتیم عذر تقصیر عمل در پی تو قیر شدیم
گرچه در حق وی امسال مقصر بودیم عذر تقصیر توان خواست ازو سال دگر
قوله تعالی: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی» الآیة... یوسف (ع) آن گه که گفت ذلک لیعلم انّی لم اخنه بالغیب، توفیق و عصمت حق دید، باز چون گفت و ما ابرّئ نفسی، تقصیر در خدمت خود دید، آن یکی بیان شکر توفیق است و این یکی بیان عذر تقصیر است و بنده باید که پیوسته میان شکر و عذر گردان بود، هر گه که با حق نگرد نعمت بیند بنازد و در شکر بیفزاید، چون با خود نگرد گناه بیند بسوزد و بعذر پیش آید، بآن شکر مستحق زیادت گردد، باین عذر مستوجب مغفرت شود.
تو دانی چه حاجت به تقریر ماست امید کرم عذر تقصیر ماست
کنون بایدت عذر تقصیر گفت نه چون نفس ناطق ز گفتن بخفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم