واژهی عَبْلَة در زبان و ادبیات عربی، صفتی است برای توصیف بانویی که دارای اندامی رسا، سَطبر و کاملاست. این واژه که از ریشهی «ع ب ل» گرفته شده، در لغتنامههای معتبری همچون منتهی الارب و اقرب الموارد بهصورت سَطْبَر و تَمام اَندام معنی شده و بر هیکلی برآمده، استوار و موزون دلالت دارد. بنابراین، هنگامی که شاعر یا ادیبی، بانویی را امرأة عَبْلَة میخواند، در حقیقت به کمال اندام و وقار ظاهری او اشاره میکند.
در گسترهی ادبیات کلاسیک، بهویژه در اشعار غنایی، کاربرد این اصطلاح برای توصیف معشوق، نشاندهندهی ذوق و استاندارد زیباییشناختی خاصی است که بر تناسب اندام و عظمت ظاهری تأکید میورزد. این توصیف، تنها به ظرافت و لطافت محدود نمیشود، بلکه بر پری و کامل بودن اندام به گونهای که همتراز با زیبایی و وقار باشد، پای میفشارد. از این رو، عَبْلَة در بستر ادبی خود، فراتر از یک صفت ساده، تصویری از یک ایدهآل زیبایی را در ذهن مخاطب ترسیم میکند.