لغت نامه دهخدا
شاه اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) رجوع به اسکندرشاه شود.
شاه اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] ( اِخ ) رجوع به اسکندرشاه شود.
💡 تو چون فَلاطون باشی و شاه اسکندر تو چون بزرگ امیدی و شاه چون کِسری
💡 جاودانی زنده گشتی شاه اسکندر چو خضر گر به مردی و جهان گیری بر ستندی ز مات
💡 دل اهل جهان امروز چون آئینه روشن شد که در اقلیم جانها شاه اسکندر نشان آمد