شاخ و بال

شاخ و بال

عبارت «شاخ و بال» در فارسی به معنای شاخه‌ها و بال‌های درخت است، ولی کاربرد آن فراتر از معنی ظاهری است و به‌صورت کنایه‌ای برای جزئیات اضافی، بخش‌های گسترش‌یافته یا عناصر حاشیه‌ای یک مطلب یا داستان به کار می‌رود. این واژه ترکیبی از «شاخ» به معنای شاخه و «بال» به معنای شاخه‌های فرعی یا انشعابات است و بیانگر بخش‌های گسترش‌یافته و غیرضروری یک موضوع می‌باشد. در متون ادبی و تاریخی، «شاخ و بال» برای توصیف جزئیات زیاد، حواشی یا قسمت‌های گسترش‌یافته یک روایت استفاده شده است. از نظر معنایی، این عبارت با واژه‌هایی مانند حواشی، جزئیات اضافی و بخش‌های گسترش‌یافته هم‌معنی است. در مکالمات روزمره یا نوشتار ادبی، وقتی گفته می‌شود چیزی «شاخ و بال دارد»، منظور این است که آن موضوع دارای جزئیات و انشعابات زیاد است و گاهی برای کوتاه‌سازی یا اصل مطلب نیاز به حذف آن‌هاست. این عبارت بار معنایی توصیفی دارد و هم می‌تواند برای انتقاد از پرگویی و هم برای اشاره به ساختار گسترده یک متن به کار رود.

لغت نامه دهخدا

شاخ و بال. [ خ ُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) شاخه های درخت: از خار و خاشاک و شاخ و بال بیشه که در آن حوالی بود دسته هاء فراوان بتعاون دستها فراهم آوردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 204 خطی و ص 250 چ سنگی ). || کنایه از فروع و حواشی مطلب.
- شاخ و بال قصه را زدن؛ فروع و حواشی آن را حذف کردن.

فرهنگ فارسی

شاخه های درخت یا کنایه از فروع و حواشی مطلب شاخ و بال قصه را زدن.

جمله سازی با شاخ و بال

من نیستم آن گل کز آب زرقت تازه شودم شاخ و بال و یالم
داغ تو زد به گلشنم آتش چنانکه سوخت از شاخ و بال بن همه هم خشک و هم ترم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نکوهیدن
نکوهیدن
الم
الم
باوانم
باوانم
سایکو
سایکو