لغت نامه دهخدا
دریاچه ای. [ دَرْ چ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به دریاچه. مربوط به دریاچه. رجوع به دریاچه شود.
دریاچه ای. [ دَرْ چ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به دریاچه. مربوط به دریاچه. رجوع به دریاچه شود.
منسوب به دریاچه. مربوط به دریاچه.
{lacustrine} [زمین شناسی] مربوط به یک یا چند دریاچه یا تولیدشده در دریاچه
💡 آخرین تصاویر نشان میدهد که انفجار دوم دارای قدرت تخریب بالایی بودهاست که در نتیجه باعث ایجاد دریاچه ای با مساحت حدود ۱۲٬۱۴۰ متر مربع شدهاست. این دریاچه میتواند اثباتی بر یک انفجار ۵ کیلوتنی باشد، انفجاری که معمولاً مختص به تسلیحات اتمی تاکتیکی است.
💡 در جلوی میدان دریاچه ای برای پارو زدن مسافران وجود دارد که در وسط آن طربخانهای به سبک معماری باستانی تاجیکستان ساخته شدهاست. در اطراف طربخانه، فوارهها و چراغهای عظیمی وجود دارد که شبانگاه با جلای خویش منظره جالبی را و وجود میآورد.
💡 ادلندسواتنه، دریاچه ای در نزدیکی روستای اُلگوُرد، در غرب شهرداری یسدال در استان روگالاند است. سطح این دریاچه ۱۰۴ متر بالاتر از سطح دریا است. رودخانهٔ فیگیوالوا از این دریاچه خارج شده؛ و به سمت غرب جاری می شود.
💡 در ۲۴ فوریه ۲۰۲۱ خبری مبنی بر غرق شدن پدر الیسون بکر در دریاچه ای در لاوراس دو سول در رسانهها پخش شد که مقامات محلی احتمال قتل در این پرونده را رد کردند.
💡 الستر دریاچه ای است در شهر هامبورگ که به البه میریزد. این رود از کشور آلمان میگذرد.