داد پناه

لغت نامه دهخدا

دادپناه. [ پ َ ] ( ص مرکب ) ملجاء و ملاذ عدل. عدالت پناه:
با گروهی ز خاصگان سپاه
کرد نخجیر شاه دادپناه.سنائی.

فرهنگ فارسی

ملجا و ملاذ عدل

جمله سازی با داد پناه

هر که با درگه او داد پناه از حدثان ایمن از حادثه چون صید حریم حرم است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص
کص
مطلقه
مطلقه
قمبل
قمبل
فال امروز
فال امروز