خشک پی

لغت نامه دهخدا

خشک پی. [ خ ُ پ َ / پ ِ] ( ص مرکب ) مردم نامبارک شوم قدم. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). بدقدم. ( یادداشت بخط مؤلف ):
از خشک پیانت نشمارند در این راه
در آب نشان بر کف پا آبله ای چند.ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

بدقدم، شوم.

فرهنگ فارسی

مردم نامبارک و شوم قدم

جمله سازی با خشک پی

زبان بسته به مدح محمد آرد نطق که نخل خشک پی مریم آورد خرما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خاطرات یعنی چه؟
خاطرات یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز