طاثر

لغت نامه دهخدا

طاثر. [ ث ِ ] ( ع ص، اِ ) شیر خفته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رائب. شیر کلچیده. ماست. شیر تیره. ( مهذّب الاسماء ).

جمله سازی با طاثر

چون بپرد مرغ تیرش نسر طاثر را در آن در تطیر از اذا کان الغراب انداخته