«طائفه» واژهای فارسی و عربی است که به گروه، دسته یا جمعیتی از افراد اشاره دارد که به یک هدف، عقیده، نژاد یا مذهب مشترک تعلق دارند. این کلمه معمولاً برای توصیف جمعیتهایی با هویت خاص فرهنگی، اجتماعی یا مذهبی به کار میرود و نشاندهنده وحدت و تشابه میان اعضای گروه است. در متون تاریخی و دینی، «طائفه» برای اشاره به طوایف، قبایل یا گروههای مذهبی کوچک و بزرگ استفاده شده و بار معنایی هویت گروهی دارد. واژه «طائفه» گاهی در کاربرد ادبی برای نشان دادن اجتماع کوچک انسانی یا گروهی از مردم در یک مکان یا رویداد به کار میرود. در اصطلاح سیاسی و اجتماعی، «طائفه» میتواند به جناحها، دستهها یا جریانهای فکری اشاره داشته باشد که در یک جامعه فعالیت میکنند و منافع مشترک دارند. این واژه در زبان محاورهای و ادبی، بار معنایی رسمی و گاهی انتقادی نیز پیدا کرده و ممکن است به گروهبندیهای محدود و جزئی اشاره کند. در متون فقهی و اسلامی، این واژه معمولاً به گروهی از مسلمانان با دیدگاه یا عمل مشترک اشاره دارد و در برخی احکام و مسائل اجتماعی مطرح میشود.
طائفه
لغت نامه دهخدا
سخن حکمتی از حجت بپذیری
گر تو از طایفه حیدر کرّاری.ناصرخسرو.هر طایفه ای بمن گمانی دارند
من ز آن خودم هر آنچه هستم هستم.خیام.و چون یکچندی بگذشت و طائفه ای از امثال خود را در مال و جاه بر خویشتن سابق دیدم نفس بدان مایل گشت. ( کلیله و دمنه ). بدانکه هر طائفه ای را منزلتی هست. ( کلیله و دمنه ). هر طائفه ای که دیدم در ترجیح دین خویش سخنی میگفتند. ( کلیله و دمنه ). بیهقی چون بسر حد ولایت فارس رسید، طائفه ای از لشکر عضدالدوله بخدمت او رفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 290 ). طائفه ای از جهة متابعت پادشاهان و بیم جان پای بر رکنی از آن نهاده. ( گلستان ). وقتی در سفر حجاز طائفه جوانان صاحبدل همدم من بودند. ( گلستان ). با طائفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همی کردم. ( گلستان ). || طائفة من اللیل؛ پاسی از شب. پاره ای از شب. || ناحیه. || جانب چیزی. ( منتهی الارب ). || کاو کرانی که در خرمن بود. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ فارسی
تانیث طائف پاره یا جانب چیزی
دانشنامه اسلامی
معنی طَّائِفَتَانِ: دو طائفه
معنی طَّائِفَتِیْنِ: دو طائفه
معنی بَیَّتَ: شب نشینی کرد (از کلمه بیتوته به معنای ادراک شب است چه باخواب همراه باشد و یا نباشد مراد از بیتوته در شب در حال سجده و حال ایستاده در عبارت "وَﭐلَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِیَاماً "این است که: شب را به عبادت خدا به آخر میرسانند و در ع...
ریشه کلمه:
طوف (۴۱ بار)
«طائِفَةٌ» از مادّه «طواف» به معنای حرکت دور چیزی است، و از آنجا که در گذشته برای مسائل ایمنی و امنیتی، به صورت دسته جمعی، مسافرت می کردند، واژه «طائِفَة» بر آنها اطلاق شد، سپس به هر گروه و جمعیتی «طائِفَة» گفتند.
جمله سازی با طائفه
و ازین طائفه بود ابوعبدالرّحمن حاتم بن عنوان و گویند حاتم بن یوسف الاصّم از بزرگان و پیران خراسان بود و شاگرد شقیق بود و استاد احمدبن خضرویه و گویند کر نبود ولیکن خویشتن کر ساخت و آن نام برو برفت.
نام نام آور این طائفه را میمون دان زانکه در دفتر ایجاد مبارک قدمند
یکی ازین طائفه را اجل نزدیک آمد غلام را گفت یا غلام میان من ببند و روی من بر خاک نه که رفتن من نزدیک آمد و گناه بسیار دارم و هیچ عذر ندارم و هیچ قوّت ندارم، یارب مرا توئی و مرا جز تو هیچکس نیست و بانگی بکرد و فرمان یافت، آوازی شنیدند که بندۀ ما تواضع کرد خداوند خویش را، او را فرا پذیرفتند.