لغت نامه دهخدا
عائد. [ ءِ ] ( ع ص ) بازگردنده. || زیارت کننده بیمار. ج، عَود، عُوَّد، عُوّاد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). || ( اِ ) آنچه به کسی مسترد شود و بازگردد از وجوه نقد و جز آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عاید شود.
عائد. [ ءِ ] ( اِخ ) ابن ثعلبةبن وبرة البلوی صحابی. وی از کسانی است که در تحت الشجرة بیعت کرد و شاهد فتح مصر بود و به سال 53 هَ. ق. در برلس شهید شد. ( الاعلام زرکلی ).