خارزار

کلمه‌ی «خارزار» در فارسی به معنای زمینی پوشیده از خار و بوته‌های خاردار است. این واژه ترکیبی از «خار» به معنای تیغ یا شاخه‌ی تیز و «زار» که پسوند مکان یا حالت دارد، تشکیل شده است. خارزار معمولاً به مناطقی گفته می‌شود که رشد گیاهان خاردار در آن‌ها فراوان است و عبور از آن دشوار است. این مکان‌ها می‌توانند طبیعی باشند یا بر اثر رها شدن زمین‌های کشاورزی و عدم مدیریت گیاهی شکل گرفته باشند. در ادبیات فارسی، خارزار علاوه بر معنای فیزیکی، به صورت استعاری نیز به کار می‌رود و نماد مشکلات، موانع یا سختی‌های مسیر زندگی است. شاعر و نویسنده ممکن است خارزار را به موانع روحی، اجتماعی یا اخلاقی تشبیه کند. این واژه بار معنایی منفی دارد و اغلب با دشواری، دردسر یا محیطی نامطلوب همراه است. این کلمه با واژه‌هایی مانند تیغزار، بوته‌زار، خارستان و دشتی پرخطر هم‌معنی است. در متون علمی و محیط‌زیست نیز برای توصیف زیستگاه‌های خاص گیاهی استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

خارزار. ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان مشهد واقع در 16 هزارگزی جنوب باختری فریمان بر سر راه مالرو عمومی فریمان به با قلعه ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر دارای 199 تن سکنه مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است محصولات آنجا غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آنجا مالرو است آب مشروب کننده آنجا از قنات میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
خارزار. ( اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 73 هزارگزی شمال جادرن فریمان بر سر راه شوسه عمومی مشهد به سرخس ناحیه ای است جلگه ای و هوای آن معتدل دارای 182 تن سکنه میباشد مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است آب آنجا از قنات و محصولات آنجا غلات و چغندر میباشد شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

= خارستان

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در ۷۳ هزار گزی شمال جادرن فریمان بر سر راه شوسه عمومی مشهد به سرخس.

دانشنامه عمومی

خارزار (بامیان). خارزار روستایی در مرکز افغانستان در ولایت بامیان است.
میر یزدان بخش یکی از رهبران قدرتمند هزاره ها در اوایل قرن نوزدهم.

جمله سازی با خارزار

از جگرداری گل بی خار گردد خارزار از نیستان نیست پروا جرأت شیرانه را
سینه مجنون ما شد خارزار آرزو در میان نی سواران برق جولانی نماند
خمیازه را به خنده غلط کرده اند خلق ورنه گل شکفت درین خارزار نیست
ایمرغ سدره منزل بگشای بال و بر پر زین خارزار صورت در گلشن معانی