بیعانه

بیعانه (یا پیش‌پرداخت) به مبلغی گفته می‌شود که خریدار در هنگام انجام معامله به فروشنده پرداخت می‌کند تا نشان‌دهنده تعهد و قصد خرید او باشد. این مبلغ به عنوان تضمینی برای انجام قرارداد و تأمین منافع فروشنده در نظر گرفته می‌شود و در معاملات مختلف، به ویژه در خرید و فروش ملک، خودرو، و سایر دارایی‌ها رایج است.

مقدار بیعانه

مقدار این مبلغ به توافق طرفین بستگی دارد و می‌تواند درصدی از قیمت کل معامله باشد. به عنوان مثال، در برخی موارد، پیش‌پرداخت ممکن است بین ۵ تا ۲۰ درصد قیمت کل دارایی باشد.

وظیفه بیعانه

این مبلغ به عنوان نشانه‌ای از جدیت خریدار در انجام معامله و همچنین تأمین امنیت برای فروشنده عمل می‌کند. در صورت عدم انجام معامله، شرایط مربوط به بازگشت یا عدم بازگشت آن بستگی به توافق اولیه دارد.

قوانین و مقررات

قوانین و مقررات مربوط به پیش‌پرداخت ممکن است بسته به کشور و نوع معامله متفاوت باشد. بنابراین، در هر معامله‌ای توصیه می‌شود که طرفین به دقت شرایط و مقررات مربوطه را بررسی کنند.

در صورتی که خریدار بعد از پرداخت بیعانه از خرید منصرف شود، بسته به توافق اولیه ممکن است این مبلغ به فروشنده تعلق گیرد (به عنوان خسارت) یا به خریدار بازگردانده شود. در مقابل، اگر فروشنده از انجام معامله خودداری کند، معمولاً خریدار می‌تواند مبلغ خود را بازپس بگیرد.

لغت نامه دهخدا

( بیعانة ) بیعانة. [ ب َ ن َ ] ( ع اِ ) عُرْبان ( و قد یبدل العین همزة )، اُربان. عُرْبون. عُرُبون. اءُربون. ( منتهی الارب ). کلاة. کالی ٔ. مسکان. بیعانه. ( منتهی الارب ). رجوع به بیعانه شود.
بیعانه. [ ب َ / ب ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) ( از: بیع عربی + َانه فارسی ) پول کمی که در هنگام خرید متاعی دهند تا پس از تحویل گرفتن متاع مابقی پول را بدهند. سبغانه. ( ناظم الاطباء ). پیش مزد را گویند که به عربی سلم خوانند. ( آنندراج ). قسمتی از بهای شی است که قبلاً از برای استحکام معامله ادا میشود. ( قاموس کتاب مقدس ). نقد قلیلی که مشتری دهد به فروشنده تا او بدیگری نفروشد. مبلغی از بهای چیزی به فروشنده دادن تا کالا و متاع و سلعه را به کس دیگر نفروشد، تا دهنده بیعانه بقیه را بدهد و کالای خریداری خود را ببرد. پیش بها. ربون. اربون. اربان. کالی. ( یادداشت مؤلف ): تمسیک؛ بیعانه دادن. تعریب؛ بیعانه دادن. تَکَلﱡو؛ بیعانه گرفتن. تکلیی ٔ؛ بیعانه گرفتن. ( منتهی الارب ). || قسمتی از قرض است که قبل از وقت محض اطمینان بر ادای مابقی داده میشود. ( قاموس کتاب مقدس ). || قدری از مواجب نوکر و اجیر است که در وقت استخدام نمودن محض اطمینان مستخدم داده میشود. ( قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ معین

(بِ نِ ) (اِمر. ) پول پیش، پولی که خریدار پیش از خرید به فروشنده می دهد.

فرهنگ عمید

پولی که خریدار در موقع معامله به فروشنده می دهد تا پس از تحویل گرفتن کالا باقی پول را بدهد، سبغانه، پیش بها.

فرهنگ فارسی

پیش بها، پولی که خریداردرموقع معامله میدهد
( اسم ) پولی که خریدار برای انجام دادن معامله ای پیشکی بفروشنده دهد پیش بها.
پول کمی که در هنگام خرید متاعی دهند تا پس از تحویل گرفتن متاع مابقی پول را بدهند. سبغانه.

دانشنامه آزاد فارسی

(واژه ای ساختگی در زبان فارسی، مرکب از بیع عربی به معنای فروختن و پسوند «انه» فارسی و معادل آن در زبان فارسی: پیش بها یا پیش پرداخت) در اصطلاح حقوق مقداری از ثمن یا بهای معامله که خریدار به فروشنده می پردازد، برای اطمینان از این که فروشنده، کالا را به دیگری نفروشد و خریدار نیز بقیۀ مبلغ را بپردازد. بیعانه در ابتدای معامله و هم زمان با تنظیم قولنامه یا مبایعه نامه پرداخت می شود. گاه در قولنامه شرط می شود که اگر خریدار پشیمان شود و بقیۀ بهای معامله را به موقع نپردازد، بیعانه ای که پرداخته به عنوان خسارت متعلق به فروشنده است که در این صورت آن را وجه التزام نیز گویند، یعنی مبلغی که خریدار را ملزم به انجام تعهد خرید می کند؛ البته این در صورتی شرعی است که معامله قطعی شده باشد و اگر معامله قطعی نباشد چنین شرطی مشروع نیست.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بیعانه (عَرَبون؛ عُرْبون)، به معنای پیش پرداخت است. از آن در باب تجارت سخن رفته است و برخی معاصران در این خصوص رساله ای مستقل نگاشته اند.
بِیْعانه، به معنای «پیش بها»، اصطلاحی فقهی و حقوقی در معاملات که به موجب آن، بخشی از بهای مورد معامله هنگام قرارداد پرداخت می شود.در معاملات، متعارف است که دو نفر، بر بیع یا اجاره ای به نحو وعده ابتدایی با یکدیگر به توافق می رسند تا در آینده آن را قطعی کنند. گاه کسی که در صدد خرید یا اجاره است برای استحکام کار، مبلغی در اختیار طرف مقابل می گذارد که به آن بیعانه گفته می شود.

جملاتی از کلمه بیعانه

جنس ارزنده و ارباب بصارت مشتاق نتوان دست ز بیعانه سودا برداشت
دیدم صنمی، های صلا، کعبه‌نشین‌ها بیعانه ببازید به یادش دل و دین‌ها
اگر بیعانه خواهد زلف او عقل و دل و دین را بده صائب که چند و چون درین سودا نمی‌گنجد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم