بوس

بوس

بوس به عمل بوسیدن اشاره دارد که با قرار دادن لب‌ها بر روی صورت یا لب‌های شخص دیگر انجام می‌شود. این واژه به انگلیسی kiss ترجمه می‌شود.

بوسیدن احساسی از محبت، عشق، دوستی و صمیمیت را منتقل می‌کند. این عمل می‌تواند نشانه‌ای از نزدیکی عاطفی و ارتباط عمیق بین افراد باشد.

بوسه‌ها همچنین می‌توانند احساس آرامش و امنیت را به فرد منتقل کنند.

لغت نامه دهخدا

بوس. ( اِ ) مخفف بوسه است و بعربی قبله گویند. ( برهان ). معروف است و اصل آن بوسیدن است. ( از انجمن آرا ). اعراب، ضم آنرا فتح کرده، بوس گویند و در خود آورده اند وتصرف کرده اند بر این کار مطبوع راحت انگیز و شیرین بمعنی عذاب و سختی نزدیک شده است. ( آنندراج ). بوسه. قبله. شفتالو. شکر. ( یادداشت بخط مؤلف )

فرهنگ معین

( اِ. ) بوسه.

فرهنگ عمید

۱. بوسه.
۲. (بن مضارعِ بوسیدن ) = بوسیدن
۳. بوسنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): آستان بوس، پابوس، دست بوس.
* بوس وکنار: کسی را در کنار یا در آغوش خود گرفتن و بوسیدن.

فرهنگ فارسی

سختی، فقر، تنگدستی
( اسم ) ۲ - گاه در ترکیب بمعنی ( بوسی ) آید: پابوس دستبوس ( بدستبوس شما آمده ) ۳ - ( اسم ) گاه در ترکیب بمعنی ( بوسنده ) آید: آستان بوس دستبوس ( بنده زاده دستبوس است ). یا بوس و کنار. بوسیدن و در آغوش کشیدن.
(( از ب و س ) ) بوسیدن. یا آمیختن. یا درشت گردیدن.

دانشنامه آزاد فارسی

بوس (Beauce)
بخشی در جنوب غربی پاریس، با حدود ۷هزار کیلومتر مربع مساحت. شامل قسمت هایی از ولایت های اور ـ اِ ـ لوآر، لوآر ـ اِ ـ شر، و لوآر است. ناحیه ای بسیار حاصل خیز برای کشت گندم به شمار می رود. شارتر مهم ترین شهر آن است.

جملاتی از کلمه بوس

زمین بوسه دادند هر دو جوان بجستند از جادو روشن روان
زهی سپهر جنابی که رکن صدر ترا زمانه سجده گه بوسه گاه اختر کرد
دامن حله مشکین ز من ای کعبه مکش گنهم عفو تو را در هوس پابوسست
از زهر عتاب تو دلم چشمهٔ نوش است دادی به شکر غوطه، لب بوسه ربا را
گویی از دو لب من بوسه تقاضا چه کنی وام‌خواهی نبود کو به تقاضا نشود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم