این مکان در مرودشت فارس واقع شده و تقریباً یک فرسنگ با خرابههای استخر در ۱۱ فرسنگی شمال شرقی شیراز فاصله دارد. یونانیان به آن پرس پلیس میگفتند. ساخت این بنا در زمان داریوش اول آغاز شد، اما به مرور زمان نام داریوش فراموش شد و به جای او، جمشید شخصیت افسانهای مورد توجه قرار گرفت. از آثار مهم تخت جمشید، قلعهای به نام آرگ اقی مانده که اسکندر آن را آتش زد. برخی از این آثار در نزدیکی قلعه و برخی دیگر در آن سوی رود پلوار، در محلی به نام حسین کوه واقع شدهاند. این مکان، پایتخت هخامنشیان بود و هنوز هم حفاریها در آن ادامه دارد. قلعه در دماغه کوهی به نام کوهرحمت قرار دارد و از خرابهها، بخشهایی از سنگ باقی مانده است، در حالی که بخشهای دیگر از بین رفتهاند. با این حال، همین آثار باقیمانده بسیار جالب توجه هستند و تأثیر شگرفی بر بیننده میگذارند. این دهکده از دهستان مرودشت در بخش زرقان شهرستان شیراز است و در حدود سی هزار گز حدود ۳۲ کیلومتر شمال شرقی زرقان و در کنار جاده اصفهان به شیراز قرار دارد. آب این منطقه از رودخانه سیوند تأمین میشود و محصولات آن شامل غلات، حبوبات و چغندر است. شغل اصلی اهالی زراعت است و بناهای تاریخی تخت جمشید و قصر خشایارشاه که به آپادانا معروف است در نزدیکی آن واقع شدهاند. تخت جمشید، که به عنوان آثار باقیمانده از ارک و کاخ داریوش اول هخامنشی شناخته میشود، پس از 189 سال از آغاز ساخت آن، در سال 331 قبل از میلاد توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد. این مجموعه در 56 کیلومتری شمال شرقی شیراز و 6 کیلومتری استخر، در جلگه مرودشت قرار دارد. بر اساس دو کتیبهای که در بالای دیوار جنوبی آن حک شده، ساخت تخت جمشید به فرمان داریوش اول هخامنشی در حدود سال 520 قبل از میلاد آغاز شده است. پلکان بزرگ: این راهی است که به بالای تخت یا صفه منتهی میشود و شامل دو پلکان است که در دو طرف و روبروی یکدیگر ساخته شدهاند. شماره هر یک از پلکانها از پایین تا بالا 110 و طول هر یک 90.6 متر، عرض آن 38 سانتیمتر و ارتفاعش 10 سانتیمتر میباشد.

تخت جمشید
لغت نامه دهخدا
سردر بزرگ یا مدخل: برای وارد شدن به درون ارک تخت جمشید، پس از پلکانهای شرح داده شده، تنها راه، سردر بزرگ بوده و آن ساختمانی است چهارگوشه که در بالای پلکانهای نامبرده واقع گردیده است. این مدخل دارای 4 ستون و سردر غربی و شرقی و جنوبی بوده است، که چهار جرز دو درگاه آن، با دو تا ازستونهایش، هنوز برجا و باقی میباشد.
درگاه غربی مدخل: در ورودی بزرگ نامبرده،که در خارجی بوده، رو به مغرب و متوجه پلکان بزرگ میباشد. در طرفین درونی جرزهای درگاه غربی، تقریباً در بلندی دو متر از کف، دو پیکر حیوان بزرگ که بدن و دستهای آنها شبیه به اعضای گاو و سرشان مانند سر شیرمیباشد، حجاری شده است.
درگاه شرقی: درگاه دومی که درونی بوده بطرف شرق واقع است. جرزهای این درگاه دارای دو گاو بالدار با سر انسان است و تاجی هم بر سر دارند. این نقوش بالدار تقلیدی است از مجسمه های دروازه پایتختی که سارگن، پادشاه آشور، در حدود 712 ق. م. پس از ترک نینوا، پایتخت قدیم آشور، در 15میلی شرقی شهر موصل ساخته است.
آپادانه ( آپادانا ) یا بارگاه: در جنوب سردر بزرگ، بفاصله 50 متر، ساختمان ستون داری آشکار و نمایان است که موسوم به کاخ آپادانَه یعنی کاخ بار عام میباشد. تمام ساختمان بار عام نامبرده، اکنون دارای 13 ستون میباشد، و بوسیله دو پلکان دوطرفی شمالی و شرقی، به آن وارد میشوند. دو پلکان نامبرده، یکی پلکان کهنه است که بسمت شمال متوجه میباشد، دیگری پلکان نوپیدایش است که در سوی خاوری ( شرقی ) ساختمان واقع است و شرح آن زیر عنوان «پلکان نوپیدایش » بیاید. دیوار پیش بست پلکان کهنه، به نقوش چندین تن از نمایندگان ملل مختلف، مزین و آراسته میباشد.ساختمان آپادانَه عبارت بوده از یک تالار چهارگوشه مرکزی، و چهار ایوان بشکل راست گوشه که هر یکی از ایوانها 12 ستون و خود تالار مرکزی 36 ستون، در 6 ردیف داشته است.
دانشنامه آزاد فارسی
نمای تَخت جَمشید (بازسازی شده)
(یا: پارسه؛ به یونانی: پرسپولیس، به معنی شهرِ پارس) محوطه ای باستانی شامل ویرانه های مجموعه بناها و کاخ های دوران هخامنشی، بر روی صفّۀ سنگیِ مرتفع در ضلع غربیِ کوه رحمت در دشت مرودشت، بر سر راه شیراز ـ اصفهان. کارِ ساخت تخت جمشید در زمان سلطنت داریوش اول، در حدود ۵۱۸پ م آغاز شد و تا حدود ۳۳۱پ م ادامه یافت و با حملۀ اسکندر مقدونی ناتمام ماند. هنر معماری تخت جمشید ترکیبی است از هنر معماری ملل خراج گزار شاهنشاهی هخامنشی، همچون مصر، اورارتو، بابل، آشور، لیدی، یونانی های غرب آسیای صغیر، و عیلام. فهرست آثار تخت جمشید بدین شرح است: ۱. تختگاه یا صفۀ اصلی که در ۵۱۸پ م از بلوک های سنگی بزرگ ساخته شده است. ابعاد صفّه ۴۵۰×۳۰۰ متر است و از هشت تا هجده متر ارتفاع دارد و روی دیوارِ جنوبی صفه کتیبۀ میخی داریوش اول قرار دارد؛ ۲. ویرانه های باروی خشتیِ تخت جمشید بر فراز کوه رحمت؛ ۳. پلکان اصلی که ورودی اصلی مجموعۀ تخت جمشید است. این پلکان از ۱۰۶ پله به عرض هفت متر و ارتفاع دَه سانتی متر تشکیل شده و به سردر ورودی خشایارشا، موسوم به دروازۀ ملل، ختم می شود؛ ۴. سردر ورودی خشایارشای اول یا دروازۀ ملل، تالاری مربع شکل است که سقف آن بر چهار ستون سنگی نهاده بود و اکنون فقط دو ستون آن برجاست. تالار دارای سه درگاه اصلی است به ارتفاع یازده متر که به شرق و غرب و جنوب باز می شود و در دو طرف ضلع غربی، پیکرۀ سنگیِ دو لاماسو (گاو بالدار با سردیسِ مرد) قرار دارد که تأثیر هنر آشوری را نشان می دهد. بالای هر لاماسو کتیبه ای به سه خط و زبان، پارسی باستان، عیلامی و بابلی، است؛ ۵. آپادانا یا تالار پذیراییِ اصلی تخت جمشید که تالاری ستون دار به شکل مربع است و هر ضلع آن ۷۵×۷۵ متر است و شش ردیف شش تایی ستون داشته است. شهرت آپادانا به نقوش برجستۀ پلکان شرقی آن است که چهرۀ نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی هخامنشی را نمایش می دهد؛ ۶. کاخ سه دروازه؛ ۷. کاخ داریوش اول به نام تچر که به سبک مصری ساخته شده است؛ ۸. کاخ ناتمام اردشیر سوم؛ ۹. کاخ خشایارشا یا هدیش؛ ۱۰. تپه خاک که میان هدیش و ابنیۀ حرمسرا قرار دارد و ممکن است انبار بوده باشد؛ ۱۱. خزانه که محل کشف ۳۳,۳۰۰ لوح گلین عیلامی و آرامی است. این الواح در ۱۹۳۳ کشف و به مؤسسۀ شرق شناسی دانشگاه شیکاگو منتقل شد؛ ۱۲. مجموعۀ حرمسرا در بخش شرقی و جنوبی صفّۀ تخت جمشید؛ ۱۳. تالارِ صدستون؛ ۱۴. آرامگاه های صخره ای اردشیر دوم و اردشیر سوم در بالای کوه رحمت؛ ۱۵. آرامگاه صخره ای ناتمام منسوب به داریوش سوم در کوه رحمت. در اسناد یونانی و منابع تاریخیِ کلاسیک از جایگاه «پارسه» اطلاعی به دست نمی آید. اما ویرانه های تخت جمشید از دیرباز نظر سیاحان را به خود جلب کرده است و بازدیدهای جهانگردان اروپایی را سرآغاز مطالعات دربارۀ تخت جمشید باید دانست. از میان این سیاحان می توان ادوریک دو پوردونون در ۱۳۲۰م، ژوزفا باربارو در ۱۴۷۴م، جفری دوکت در ۱۵۷۰، هاینریش فون پوزر در ۱۶۲۱، توماس هربرت در ۱۶۲۸، نیلس ماتسون کیوپینگ در ۱۶۵۰، یوهان آلبرشت فن ماندلسلو در ۱۶۳۸، ژان باپتیست تاورنیه از ۱۶۳۱ تا ۱۶۶۸، ژان تِوِنو در ۱۶۶۷، و کورنلیوس دوبروین در ۱۷۰۴ را نام برد. دُن گارسیا دو سیلوا دو فیگوئرا، سفیر اسپانیا در دربار صفوی، در ۱۶۲۴ وجود خطوط میخی در تخت جمشید را به محققان اروپایی گزارش داد. ژان شاردن و گرلو در ۱۶۶۵ـ۱۶۶۷ از تخت جمشید بازدید کردند و گرلو آن جا را نقاشی کرد. شاردن متن چند کتیبه را رونوشت کرد و گزارش داد باید آن ها را، مانند خط چینی، از بالا به پایین خواند. پیش تر پیِترو دلاواله در ۱۶۲۳ به این نتیجه رسیده بود که خطوط میخی تخت جمشید را باید از راست به چپ خواند. کارستن نیبور در ۱۷۶۵ به ترسیم خرابه های تخت جمشید و استنساخ کتیبه های آن جا پرداخت و کتاب خود را در ۱۷۷۸ چاپ کرد. در ۱۸۰۲، گروتفند اولین گام را برای قرائت و کشف رمز خط میخی پارسی باستان برداشت. جیمز موریه نخستین کسی بود که در ۱۸۱۱ در تخت جمشید به منظور یافتن عتیقه حفاری کرد. سپس ویلیام اوزلی در ۱۸۱۲ بخشی از نقوش برجستۀ تخت جمشید را به بریتانیا فرستاد. رابرت کرپورتر در ۱۸۱۳ و شارل تیکسیه در ۱۸۳۸ در محوطۀ تخت جمشید تحقیق کردند و گزارش هایی همراه نقاشی تهیه کردند. اوژن فلاندن و پاسکال کوست از فرهنگستان پاریس در ۱۸۴۱ اولین تحقیقات دقیق دربارۀ تخت جمشید را انجام دادند و، افزون بر گراور، از آن جا نقشه تهیه کردند. هیئت باستان شناسی مارسل و ژان دیولافوا در ۱۸۸۵ از پرسپولیس بازدید کرد، اما شوش را برای کاوش ترجیح داد. معتمدالدوله، حاکم فارس، در ۱۸۸۷، با هدف یافتن عتیقه در خرابه های تخت جمشید حفاری کرد و در همان سال ها فرصت الدولۀ شیرازی کتاب آثار عجم را نوشت، که شامل اطلاعات و مشاهدات و نقاشی های او از آثار تاریخی خطۀ فارس بود. کاوش های تخت جمشید را هیئت باستان شناسی مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو، به سرپرستی ارنست هرتسفلد، در ۱۹۳۱ با حمایت های انجمن آثار ملی ایران، به ریاست محمدعلی فروغی و تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه پهلوی، آغاز کرد و تا ۱۹۳۴ ادامه داد. سرپرستی هیئت باستان شناسی مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو از ۱۹۳۴ با اریک اشمیت بود. این مؤسسه در ۱۹۴۰ به کاوش های اشمیت خاتمه داد و سپس علی سامی، از بنگاه علمی تخت جمشید، آندره گدار و محمدتقی مصطفوی از ادارۀ کل باستان شناسی وزارت فرهنگ و هنر و بعدها علی اکبر تجویدی و علی اکبر سرافراز به کاوش ها ادامه دادند.