رضوان

این واژه در اسلام فرشته‌ای است که از دروازه‌های بهشت محافظت می‌کند. نام او در قرآن و تفاسیر اولیه ذکر نشده است؛ به جای آن، ابن هشام او را اسماعیل نامیده است. این نام در روایات بعدی و همچنین در روایات معراج آمده است. این واژه همچنین در قصص الانبیاء نقش مهمی به عنوان نگهبان بهشت ایفا می‌کند. در این داستان، او باید از ورود ابلیس به نزد آدم جلوگیری کند، اما فریب ماری را می‌خورد که ابلیس را در دهانش پنهان کرده بود و بدین ترتیب او را از صحنه دور می‌کند. احتمالاً نام او از اصطلاح قرآن این واژه گرفته شده است، هرچند در کاربرد قرآنی به فرشته‌ای اشاره نمی‌شود. همچنین رضوان الهی، که به معنای خشنودی و رضایت خدا از انسان است، بالاترین نعمت بهشت به شمار می‌آید. به گفته علامه طباطبائی، بهشت بدون رضوان الهی، عذاب است و نه نعمت. این مفهوم از طریق عواملی مانند ایمان، اخلاص، اعتماد به خدا، پذیرش قضا و قدر الهی، تقوا و عبادت به دست می‌آید. از سوی دیگر، عواملی چون خیانت، دنیاطلبی، شهوت، کفران نعمت و تخلف از جهاد می‌توانند انسان را از این رضوان محروم کنند. امام علی(ع) بر این باور است که رضایت بنده از قضا و قدر الهی نشانه‌ای از رضایت خدا از اوست. شیعیان به منظور احترام به دیگران، به ویژه عالمان شیعه، گاهی از عبارت رضوان الله تعالی علیه به معنای خشنودی خداوند بزرگ بر او باد استفاده می‌کنند.

لغت نامه دهخدا

رضوان. [ رِض ْ ] ( ع مص، اِمص ) مصدر به معنی رَضی ً [ رَ ضَن ْ ] و رُضی ً [ رُ ضَن ْ ]. ( منتهی الارب ). خشنود شدن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). رضا. مرضات. خشنودی. ( یادداشت مؤلف ). رضامندی. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بیعت رضوان؛ بیعتی که برخی از صحابه با رسول ( ص ) کردند در زیر درختی در حدیبیه، و چون مردمان آن درخت را سپس تعظیم کردن گرفتند عمر امر به قطع آن کرد تا بت پرستی دیگربار پایه نگیرد،و ناظر بدین بیعت است آیه شریفه ٔ: لقد رضی اﷲ عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشجرة فعلم ما فی قلوبهم فأنزل السکینة علیهم و اثابهم فتحاً قریباً. ( 18/48 )؛ به تحقیق خشنود شد خداوند از مؤمنان وقتی که بیعت کردند با تو در زیر آن درخت پس می داند آنچه را در دلهای ایشانست پس فرودآورد آرامش خاطر را بر ایشان وپاداش داد ایشان را فتحی نزدیک. ( از یادداشت مؤلف ). ناصرخسرو در قصیده ای اشاره به این بیعت دارد و گوید:
آن قوم که در زیر شجربیعت کردند
چون جعفر وسلمان و چو مقداد و چو بوذر.
- رضوان اﷲ علیه، علیه رضوان اﷲ؛ خشنودی خدا بر او باد. خدای تعالی از او خشنود باد. دعایی است که پس از نام مرده آرند. ( یادداشت مؤلف ). و همچنین است رضوان اﷲ علیها: به دارالخلافه مقدس مجده اﷲ به عهد راضی رضوان اﷲ علیه قاضیی بود نام اوابومحمد... ( فارسنامه ابن بلخی ص 117 ).
- رضوان اﷲ علیهم؛ دعاییست که پس از نام مردگان ( بخصوص مردگان دین ) آرند، بمعنی خشنودی خدای بر آنان باد. ( یادداشت مؤلف ). دعای خیر است یعنی برکت خدا شامل حال ایشان باد. ( ناظم الاطباء ): این رساله در ذکر صحابه رضوان اﷲ علیهم که لمعه ای است از بوارق بیان و حدایق بنان او ایراد کرده می شود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 234 ). و بعهدخلفای گذشته رضوان اﷲ علیهم در وجه خزانه بودی. ( فارسنامه ابن بلخی ص 136 ). و بنده خواست که این فصول با انساب و تواریخ عرب و حضرات و ائمه دین مبین رضوان اﷲ علیهم در پیوندد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 113 ).
|| پسندیدن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( دهار ).
رضوان. [ رُض ْ ] ( ع مص ) رِضْوان. ( از اقرب الموارد )( از دهار ) ( از منتهی الارب ). رجوع به رِضْوان شود.
رضوان. [ رِض ْ ] ( ع اِمص ) خشنودی. ( دهار ) ( غیاث اللغات ). || قبول.( از ناظم الاطباء ). || تحسین. آفرین. ( فرهنگ فارسی معین ). || برکت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(رِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) خشنود شدن. ۲ - (اِ. ) بهشت، نگهبان بهشت.

فرهنگ فارسی

فرشته موکل بر بهشت ( فردوس ) در نظر مسلمانان دربان و نگاهبان جنت.
خشنودشدن، خشنودی، بهشت ودربان ونگاهبان بهشت
۱ - ( مصدر ) خشنود شدن. ۲ - ( اسم ) خشنودی رضامندی. ۳ - قبول. ۴ - تحسین آفرین. ۵ - ( اسم ) بهشت جنت.
محمد افندی متوفای ۱۳٠۵ قمری اوراست: شرح مختصر البیان المسفر من وجوه التبیان که به سال ۱۲۸۹ قمری تالیف آنرا به پایان رساند

فرهنگ اسم ها

اسم: رضوان (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rezvān) (فارسی: رضوان) (انگلیسی: rezvan)
معنی: خشنودی، بهشت، نگهبان بهشت، ( در ادیان ) فرشته ای که نگهبان یا دربان بهشت است، ( در قدیم ) رضایت، رضامندی، نام فرشته ای که نگهبان و دربان بهشت است

جملاتی از کلمه رضوان

هر گلی کز باغ طبعم بشکفد بر سر غلمان و رضوان می‌زنم
تا رسید از سر کوی تو نسیمی به بهشت میر بنده خاک درت روضه رضوان آمد