بی طرف

کلمه «بی‌ طرف» به معنای کسی یا چیزی است که در یک موضوع، اختلاف یا دعوا، طرف هیچ یک از طرفین را نمی‌گیرد. فرد بی‌ طرف نه از کسی حمایت می‌کند و نه علیه کسی عمل می‌کند و دیدگاهی مستقل و بدون جانبداری دارد.

این اصطلاح معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی، قضایی یا حرفه‌ای به کار می‌رود. به عنوان مثال، یک داور یا میانجی در منازعه باید بی‌ طرف باشد تا تصمیماتش عادلانه و بدون تأثیر از هیچ طرفی گرفته شود.

بار معنایی این کلمه مثبت است و نشان‌دهنده انصاف، عدالت و استقلال نظر است. فرد یا نهادی که بی‌ طرف باشد، اعتماد دیگران را جلب می‌کند و دیدگاه‌های مختلف را بدون تعصب بررسی می‌کند، بدون اینکه جانب یکی را بگیرد.

لغت نامه دهخدا

بی طرف. [ طَ رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + طرف ) آنکه بی طرفی بخود گرفته است. ( یادداشت مؤلف ). آنکه جانبداری نکند. کسی که تعصب ندارد. || ( اصطلاح سیاسی ) آنکه دخالت در دسته بندیهای سیاسی نکند.

فرهنگ معین

(طَ رَ ) [ فا - ع. ] (ص مر. ) ۱ - کسی که تعصب ندارد. ۲ - دولتی که در سیاست های جهانی داخل دسته بندی ها نشود و جانب بعضی دولت ها را نگیرد.

فرهنگ عمید

۱. آن که از دیگری جانب داری نکند.
۲. (سیاسی ) دولتی که در کشمکش های سیاسی و جنگ ها جانب دولت دیگر را نگیرد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که تعصب ندارد آنکه جانبداری نکند. ۲ - دولتی که در سیاستهای جهانی داخل دسته بندیها نشود و جانب بعضی دول را نگیرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{neutral} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] دولتی که اعلام بی طرفی می کند

ویکی واژه

کسی که تعصب ندارد.
دولتی که در سیاست‌های جهانی داخل دسته بندی‌ها نشود و جانب بعضی دولت‌ها را نگیرد.

جمله سازی با بی طرف

خفت برجای رسول مدنی در شب غار فارغ از یار و عدو بی طرف از شادی و غم
او برخلاف اجداد خود در شغل دیوانی نماند و فقط به امور ملک داری و زراعتی می‌پرداخت که همین امر موجب شده که تا حد زیادی در تاریخ خود جنبه­ ی بی طرفی و حقیقت نویسی را رعایت کند. البته به مناسبت خدمات اجداد خود مقرری دائمی از دولت دریافت می‌کرده است.
بردهر عضو من از دیدار رویت بهره ای جز لبم کز بوسه لعل لبت بی طرف شد
تبلیغات دهان به دهان نیز به عنوان تبلیغات غیرتجاری در رابطه با کالاها یا خدمات تلقی می‌شود: چراکه ارتباطی چهره به چهره مربوط به محصولات بین دوستان، بستگان و سایرین است. از آنجایی که غیرتجاری است، معمولاً به عنوان یک منبع اطلاعات بی طرفانه تلقی می‌شود.
استدلال انگیزشی مشابه سوگیری تاییدی است، که شواهدی که یک باور را تایید می‌کنند (که حتی ممکن است یک باور منطقی باشد، نه صرفا باوری احساسی) بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و یا اعتباری بیشتری به آن داده می شود، نسبت به شواهدی که آن باور را رد می کنند. این پدیده در مقابل تفکر انتقادی قرار می گیرد که در آن با باورها به شکلی شکاکانه و بی طرفانه برخورد می شود.
گوی شهرت می توان بردن ز میدان بی طرف مفت زد مجنون که پیش از ما به این صحرا رسید