جاکش

کلمه جاکش در زبان فارسی به معنای فردی است که به منظور بهره‌برداری از منافع یا منابع دیگران، آن‌ها را به نوعی مصادره یا به زوال می‌کشاند. به همین دلیل، استفاده از این واژه معمولاً در متون مختلف با بار معنایی منفی همراه است. این کلمه غالباً به عنوان اسم در جملات به کار می‌رود و باید با سایر اجزای جمله هماهنگی داشته باشد. در مواردی که این واژه به صورت استعاری یا کنایه‌آمیز به کار می‌رود، می‌توان با ارائه توضیحات لازم، مفهوم مورد نظر را به وضوح بیان کرد. هنگام استفاده از این کلمه، تلاش کنید جملاتی با ساختار صحیح و واضح بسازید. در نوشتارهای رسمی و ادبی، بهتر است از به کار بردن واژه‌های با بار معنایی منفی و توهین‌آمیز خودداری کرد یا با احتیاط و در موقعیت‌های مناسب از آن‌ها استفاده نمود.

لغت نامه دهخدا

جاکش. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) آنکه مردان را بازنان آشنائی دهد. قرطبان. قلتبان. قرنان. کشخان. دیوث. قرمساق. لحاف کش. بقچه کش. ماست کش. زن بمزد. بچشم خودبین. بی غیرت. دلال محبت. بی ناموس. بی تعصب. معرس.

فرهنگ معین

(کَ یا کِ ) (ص فا. ) کسی که امکانات ارضاء شهوت دیگران را فراهم آورد، دلال محبت.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه وسایل اطفائ شهوت دیگران را فراهم آورد قواد پا انداز.

ویکی واژه

کسی که امکانات ارضاء شهوت دیگران را فراهم آورد.

جملاتی از کلمه جاکش

دمادم عقل پیر اینجا بتدبیر مرا آنجاکشد بیشک بزنجیر
چه دیدست اندر اینجاکشتن خویش حجاب خویشتن برداشت از پیش
فقر به هرجاکشد دامن اقبال ناز چرخ به صد طلسش پینهٔ یک زنده نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم