غفر
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع. ] (اِ. ) منزل پانزدهم ماه که سه ستارة کوچک است در برج میزان.
فرهنگ عمید
۲. موی نرم و ریز در ساق پا، پشت گردن، یا پیشانی.
۳. (زیست شناسی ) بزغالۀ کوهی، بچۀ بز کوهی.
۴. (نجوم ) از منازل قمر.
۵. (نجوم ) سه ستارۀ کوچک در برج میزان.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) پوشیدن چیز را ۲ - آمرزیدن گناه را.
قلعه ایست در یمن از اعمال ابین
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
غفر (۲۳۴ بار)
ویکی واژه
چشم پوشی از گناه، آمرزیدن.
منزل پانزدهم ماه که سه ستارة کوچک است در برج میزان.
جمله سازی با غفر
چاک سازد عاشق اول سینه وانگه جامه را تیغ عشق اول بسر آنگه ز مغفر بگذرد
رخ تو را ز شعاعات خویش نور دهم سر تو را به ده انگشت مغفرت خارم
خدیو خرگهی بر خیمه گو بزن بیرون چو مهر تکیه به شمشیر و مغفر شاهی
ما را خبری نی که خبر نیز چه باشد خود مغفرت این باشد و آمرزش ماحی
روانش را خرد جوشن دلش را مردمی مغفر بیک بخشش بپردازد همی گیتی ز سیم و زر