مستنبط به معنای استخراج یا استنتاج اطلاعات از دادهها یا متون موجود است. این واژه بهخصوص در علوم انسانی، فلسفه و حقوق کاربرد فراوانی دارد. در این زمینهها، مستنبط میتواند به فرایند تحلیل و تفسیر متون قانونی، فلسفی یا علمی اشاره کند که به کمک آن، نتایج و استنتاجهای جدیدی بهدست میآید. یک مستنبط خوب باید دارای توانایی تحلیل و تفسیر دقیق اطلاعات باشد. همچنین، مهارت در استنتاج منطقی و تفکر انتقادی از دیگر ویژگیهای مهم است. توانایی در شناسایی الگوها و ارتباطات میان دادهها نیز از جمله نکات کلیدی محسوب میشود. علاوه بر این، آشنایی با زمینههای تخصصی و منابع معتبر نیز به کیفیت استنباط کمک میکند.
مستنبط
لغت نامه دهخدا
مستنبط. [ م ُ تَم ْ ب َ ] ( ع ص، اِ ) بیرون آورده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || استنباطشده. درک شده. دریافته. رجوع به استنباط شود. || جای بیرون آوردن چیزی. ( غیاث ) ( آنندراج ). || در اصطلاح شعرا، نام صنعتی است، و آن چنان بوضع رسیده که بیتی نویسد راست بعده زیر هر لفظی بیتی نویسد. مثاله:
بزرگا به عالم ندیدم کسی
بجز تو شجاع وسخی و جواد
«زمانه همی گویمت ».
از این بیت چند ابیات برآید:
بزرگا به عالم ندیدم زمانه
بجز تو شجاع و سخی زمانه
بزرگا زمانه همی گویمت
بجز تو زمانه همی گویمت.( از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1414 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
استنباط کننده، درک کننده.
فرهنگ فارسی
استنباط شده، استخراج شده، درک شده
( اسم ) استبناط کننده درک کننده: مر آن رابشرح و برهان تاویلی از مستنبطان اهل تایید و مستخرجان.....مسدد و موکد گردانیم. جمع: مستنبطین.
جملاتی از کلمه مستنبط
پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی در سال ۱۳۸۲ قمری به نجف اشرف مهاجرت و مدت یازده سال اقامت و از سیدروح الله خمینی،سید ابوالقاسم خوئی،سیدمحمودحسینی شاهرودی، سید نصراللَّه مستنبط و میرزا باقر زنجانی رحمهاللَّه علیه فقها و اصولاً استفاده نموده و در سال ۱۳۵۰ شمسی از طرف دولت شوم بعث عراق تسفیر به ایران گردیده و رحل اقامت به قم انداخته و مشغول تدریس شد.