جغرافیا، یا زمیننگاری، شاخهای از علم است که به مطالعهی خشکیها، ویژگیها، ساکنان و پدیدههای کرهی زمین میپردازد. ارتباط گستردهای با سایر رشتههای مرتبط در علوم اجتماعی و علوم طبیعی دارد. جغرافیدانان بر اثرات محیط بر فعالیتهای انسانی، فرهنگ و رفاه، و همچنین چگونگی تأثیرگذاری متقابل انسانها بر محیط اطراف خود تأکید میکنند. در ایران، در دوران مدرن به عنوان یک علم وارداتی مطرح شده و پایداری آن مرهون تلاشهای اساتیدی چون محمدحسین پاپلی یزدی و محمد مهدی دهقانپور در مجله تحقیقات جغرافیایی، حسین شکویی با آثار ارزشمند در فلسفه جغرافیا و دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، و سیروس سهامی است. تعریف دقیق این واژه همواره مورد بحث و اختلاف نظر بین علمای این رشته بوده و هنوز اجماعی در این زمینه حاصل نشدهاست. با مطالعهی تاریخ این علم، میتوان به تعاریف متعددی دست یافت که نشاندهندهی پویایی این علم است. با این حال، نکتهی اصلی در تمامی این تعاریف، تکیه بر مفاهیم اصلی گیتیشناسی از جمله فضا، مکان، زمان، فاصله و مقیاس است.

جغرافیا
لغت نامه دهخدا
جغرافیا. [ ج ُ ] ( معرب، اِ ) کلمه معرب از اصل یونانی ژئوگرافی است مرکب از ژئو به معنی زمین و گرافن به معنی نوشتن و تشریح کردن که روی هم رفته معنی نگارش زمین است و میتوان آنرا چنین شرح داد و بیان کرد:تشریح دقیق و علمی وضع زمین، یا شرح وضع سطحی سیاره یی که بشر بر روی آن زندگی میکند. «استرابون » میگوید: جغرافی کاری است که شامل تشریح سطح زمین میگردد.
جغرافیا درایران باستان: از بررسی و تحقیق ایرانیان قدیم در امر جغرافیا اطلاع زیادی در دست نداریم. قدیم ترین سندی که در این باره موجود است قسمتهای بازمانده اوستاست که در پاره یی از بخشهای آن اشاره هائی به وضع یا نام برخی سرزمینها و دریاها و کوهها و رودها رفته و درفرگرد یکم کتاب وندیداد از شانزده کشور آفریده «اهورمزدا» سخن بمیان آمده است اما چون قسمتهای علمی اوستا از میان رفته است در این باره بیش از این اطلاعی به دست نمیآید. پس از آن در سنگ نبشته بغستان ( = بیستون ) به نام کشورهائی که داریوش میگوید بر آنها فرمانروایی داشته ام برمیخوریم و از همین قبیل اطلاعات مختصر و جزئی در برخی از نوشته های یونانیان نیز مشاهده میشود. از روزگار ساسانیان نیز علاوه بر آنچه جسته گریخته در ضمن بعضی از کتب آن دوران آمده و به دست مارسیده، کتاب مستقل «شهرستانهای ایرانشهر» که در آن نام و شرح مختصر شهرهای ایران و برخی از روایات افسانه ای در باره آنها آمده، در دست است و به فارسی نیزترجمه شده است. رجوع به شهرستانهای ایرانشهر ترجمه ٔصادق هدایت شود.
جغرافیا در تمدن اسلامی: جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام ذیل جغرافیا آورد: لفظ جغرافی میرساند که این علم را عرب وضع نکرده اما چون جغرافی با تاریخ مربوط است و چون عربها بواسطه مقتضیات شریعت اسلام پیش از ترجمه جغرافی به زبان عربی کتابهائی در توصیف راهها و شهرها نگاشته اند، لذا در اینجا از جغرافی اسلامی هم اسمی میبریم. نخستین کسی که اطلاعات و معلومات خود را در باره شناخت احوال زمین فراهم آورد و نوشت آراتستین یونانی بود که در سال 196 ق.م. درگذشت. مجموعه آراتستین در زمان سلطنت بطلمیوسها تألیف شد و از مجموعه معلومات فنیقیها و همراهان اسکندر تشکیل می یافت. سپس استرابون جهانگرد نامی روم و بلنیوس جغرافی دان مشهور یونان پدید آمدند. آنگاه بطلمیوس قلوذی در اواسط قرن دوم میلادی کتاب مبسوطی در علم جغرافی تنظیم کرد. وی در آن کتاب از روی علم ریاضی و هیأت، مواقع جغرافی اماکن را تعیین کرده و نقشه های بالنسبه منظمی ترسیم نموده و 4350 شهر را یکایک برشمرده و 200 کوه را نام برده و معدنهای موجود در آن کوهها را شرح داده و آنچه از حالات مردم آن روز میدانسته در کتاب مزبور ذکرنموده است و کتاب مزبور در آن زمان مهمترین کتب جغرافیایی محسوب میشده است و همین که اسلام آمد کتاب بطلمیوس مدرک و مستند علم جغرافی آن ایام گردید. در زمان عباسیان کتاب آن دانشمند به عربی ترجمه شد و همین طور کتاب دیگر وی در هیأت به اسم مجسطی از یونانی به عربی منتقل شد و اساس جغرافیای اسلامی همان دو کتاب بود. فنیقیها و یونانیها به واسطه جهانگردی و بازرگانی با جغرافی آشنا شدند ولی مسلمانان به سه جهت قبل از ترجمه کتاب بطلمیوس با علم جغرافی مربوط گشتند. بعلاوه مردم حجاز پیش از اسلام به تجارت اشتغال داشتند و پس از اسلام که با سرعت هر چه تمامتر ممالک وسیعی را گشودند، طبعاً تجارت آبها نیز رونق گرفت. بنابراین مسلمانان از نظر جهانگردی و بازرگانی هم به جغرافی توجه داشتند اما آن سه جهت مخصوصی که عربها را بیشتر به جغرافی علاقه مند میساخت عبارت از:
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* جغرافیای اقتصادی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی تولید، توزیع، و مصرف فراورده ها می پردازد.
* جغرافیای انسانی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی پراکندگی جوامع انسانی، نظام سیاسی، و فعالیت اقتصادی آن ها می پردازد.
* جغرافیای سیاسی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی نظام های سیاسی، نهادهای مدنی، مرزها، و روابط سیاسی می پردازد.
* جغرافیای طبیعی: شاخه ای از علم جغرافیا، که به بررسی پدیده های طبیعی، مانند دریاها، رودها، کوه ها، و سنگ ها می پردازد.
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
نخستین شخصی که از واژهٔ «ژئوگرافی» استفاده کرد، اِراتوستن ( ۲۷۶–۱۹۴ پ. م ) بود که شامل کلمات GEO ( زمین ) و GRAPHY ( توصیف و ترسیم ) است، او علم جغرافیا را «علم مطالعه زمین به عنوان جایگاه انسان تعریف می کند. »
چهار سنت تاریخی در پژوهش های جغرافیایی عبارت است از: واکاوی ( تجزیه و تحلیل ) فضایی، پدیده های طبیعی و انسانی ( جغرافیا به عنوان بررسی ای دربارهٔ پراکندگی )، مطالعات منطقه ای ( اماکن و مناطق )، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی فراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگی های انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز می باشد.
جغرافیا (استرابون). گِئوگرافیکا ( به یونانی باستان: Γεωγραφικά ) یا جغرافیا، دانشنامه ای جغرافیایی است، که استرابون میان سال های ۲۰ پ. م و ۲۳ میلادی آن را به زبان یونانی کهن نوشته است. این دانشنامه دارای ۱۷ کتاب است، و تمام جغرافیای جهانِ شناخته شده تا آن زمان را دارد.
دست نوشتهٔ این دانشنامه تا پایان زندگی نویسنده به رشتهٔ تحریر در می آید؛ ولی با مرگ او در سال ۲۳ ناتمام می ماند. متن آن تا دوران باستان پسین سالم می ماند، ولی تا سدهٔ ششم به آن توجه زیادی نمی شد. از سدهٔ نهم، نویسندگان بیزانسی بارها به آن استناد می کنند. نمونه های بسیاری از آنها را از سدهٔ پانزدهم به دنیای غرب می آورند، که متعلق هستند به: جووانی آئوریسپا ( ۱۴۲۴ )، فرانسوا فیلِلف ( ۱۴۲۷ )، ایزیدور کیِفی ( ۱۴۳۸ )، بازیلیوس بساریون ( ۱۴۴۶ ) و سیریاکوس آنکونایی ( ۱۴۴۸ ). نخستین بار گوارینوی ورونایی میان سال های ۱۴۵۳ و ۱۴۵۸، به خواستِ پاپ نیکلاس پنجم، این دانشنامه را به زبان لاتین برمی گرداند. همزمان با او، گرگوریوس تیفرناس نیز ترجمهٔ خویش را ارائه می کند.
نخستین چاپ این دانشنامه سال ۱۵۱۶ در ونیز منتشر می شود. نخستین نسخهٔ انتقادی ( مربوط به سال های ۱۸۴۴ تا ۱۸۵۳ ) را کرالر در برلین می نویسد. این دانشنامه را نخستین بار یوهان فردریش دوبنر ( ۱۸۵۳–۱۸۵۸ ) نزد خاندان دیدو به فرانسوی درمی آورد.
• کتاب های یکم و دوم: ملاحظات کلی
• کتاب سوم: ایبِریا
• کتاب چهارم: گُل
• کتاب پنجم: ایتالیا ( ۱ )
• کتاب ششم: ایتالیا ( ۲ )
• کتاب هفتم: بقیه اروپا
• کتاب هشتم: یونان ( ۱ )
• کتاب نهم: یونان ( ۲ )
• کتاب دهم: آیتولیا و جزایر یونانی
• کتاب یازدهم: شمال آسیا، قفقاز، ارمنستان
• کتاب دوازدهم: ناحیهٔ پُنتوس
• کتاب سیزدهم: آسیای صغیر ( ۱ )
• کتاب چهاردهم: آسیای صغیر ( ۲ )
• کتاب پانزدهم: هند و پارس
• کتاب شانزدهم: از آشور تا عربستان
• کتاب هفدهم: مصر و لیبی
جغرافیا (بطلمیوس). جغرافیا ( بطلمیوس ) ( به یونانی: Γεωγραφικὴ Ὑφήγησις، Geōgraphikḕ Hyphḗgēsis، ) و ( به انگلیسی: ( Geography ( Ptolemy ) رساله و اطلسی در زمینه نقشه نگاری و نشان دهندهٔ دانستنی های دانش جغرافیا در زمان خود است. این رساله در قرن دوم پس از میلاد در امپراتوری روم تدوین شد که در اصل در حدود ۱۵۰ سال پس از میلاد توسط بطلمیوس به زبان یونانی در اسکندریه مصر نگاشته شد. این اطلس بازبینی شدهٔ نسخه ای از کار مارینوس صوری است که اکنون مفقود شده است که بااستفاده از آگاهی های بیشتری از فرهنگ جغرافیایی ایرانیان و امپراتوری روم و اصول تازه یافته شده تدوین شده است. ترجمهٔ آن در قرن نهم به زبان عربی، و در قرن نهم و به لاتین در اوایل قرن پانزدهم ( ۱۴۰۶ ) در دانش و سنت های نقشه کشی و آن زمان تأثیر و نفوذ بسیاری در خلافت قرون وسطی و نیز رنسانس جغرافیایی اروپا بود.
نتیجهٔ کار بطلمیوس شامل یک نقشهٔ یک پارچهٔ بزرگ همهٔ جهان با جزئیاتی کمتر، و سپس به صورت جداگانه، نقشه های منطقه ای دقیق تر با توضیح بیشتر است.
ژاکوپ آنجلو جغرافیای بطلمیوس را در سال ۱۴۰۶ از یونانی به لاتین ترجمه کرد. او ابتدا آن را به پاپ گریگوری نهم و سپس ( در ۱۴۰۹ ) به پاپ اسکندر پنجم تقدیم نمود. ترجمه های متون معروف ژاکوپ آنجلو به یونانی و لاتین وی را در این دوره از وی شخصیتی نیمه مهم ساخته است. ولی به دلیل ترجمه نادرست توسط آنجلو و همچنین بی اعتبار بودن آن به عنوان یک متن انتقادی به دلیل نادرستی های علمی متعدد مورد انتقاد قرار می گیرد.
دانشنامه آزاد فارسی
جغرافیا (رساله). جغرافیا (رساله)(Geographika)
رساله ای در جغرافیای جهان قدیم، نوشتۀ استرابون، به زبان یونانی، در حدود قرن ۷م. این رساله مهم ترین اثر برجای مانده در جغرافیای دنیای قدیم است. جغرافیای استرابون در هفده کتاب تنظیم شده است. دو کتاب نخست حکم مقدمه را دارد و مؤلف در آن کلیاتی دربارۀ علومی چون هندسه، نجوم، ریاضیات، تاریخ، جغرافیا و دیگر علوم بیان می کند. به گفتۀ استرابون، این علوم در هرچه بهترشناختن جغرافیا به کار می آید. در کتاب های سوم تا دهم، اروپا (اسپانیا، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، آلمان، سرزمین سکاها و شبه جزیرۀ بالکان و جزایر دریای اژه) توصیف شده است. کتاب های دهم تا شانزدهم در توصیف آسیاست و نواحی بین النهرین، ایران، هند، پارس، آشور، بابل، سوریه، فلسطین و عربستان را دربرمی گیرد. کتاب هفدهم به توصیف افریقا اختصاص دارد و در آن از مصر و افریقای شمالی سخن رفته است. نویسنده در توصیف نواحی ای که خود ندیده، به توصیف دیگر مؤلفان، با ذکر مأخذ، استناد کرده است. در این کتاب مطالب فراوانی در زمینه های قوم شناسی و اساطیر اقوام مختلف به چشم می خورد.
دانشنامه اسلامی
جغرافیا (Geography) واژه ای عربی شده از اصلی یونانی است. این دانش به مطالعه سطح زمین و پدیده ها و ویژگی های زیستی و طبیعی آن می پردازد. وظیفه جغرافیدانان در گذشته تنها به نقشه نگاری و بررسی نام اماکن محدود می شد که به تدریج گسترش یافته است و اکنون افزون بر مطالعه و بررسی نحوه توزیع مکانی پدیده ها و جریان های طبیعی، به بررسی توزیع اجتماعات انسانی و اثرگذاری متقابل طبیعت و انسان می پردازد، از این رو جغرافیا را می توان به دو بخش عمده جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی قسمت کرد.
اطلاعات جغرافیایی در قرآن
در گزارش های قرآنی از ذکر صریح اطلاعات جغرافیایی پرهیز شده است؛ هرچند اطلاعاتی کلی از بسیاری از آیات استفاده می شود؛ مثلاً آنجا که در مناجات ابراهیم علیه السّلام با خدا به خشک و بی گیاه بودن مکه اشاره می شود همچنین با اشاره به زیارتگاه کعبه با عنوان « المسجدالحرام » سخن می گوید و در جایی دیگر آن را « اُمّ القُری » می خواند و سرانجام در آیه ۲۴ فتح از نام مکّه و در آیه ۹۶ آل عمران از نام بکّه برای آن استفاده می کند. اشارات جغرافیایی قرآن به شهر مکه محدود نیست و به اطلاعات دیگری درباره آبادانی و عمران مناطقی در گذشته یا کارکرد زیارتی برخی شهرها ( مسجدالاقصی ) اشاره شده است؛ لیکن سیاق کلی آیات قرآن به ویژه در دوره های آغازین وحی، خودداری از بیان اطلاعات جغرافیایی بوده است. به نظر می رسد این حقیقت ناشی از نگاه متفاوت قرآن به مکان های اجتماعات است که کمتر به عنوان زمینه ای برای تعاملات انسانی به کار گرفته شده است، بلکه بیشتر از نقطه نظر آخرت شناسی و بیان قدرت خداوند و پیروزی توحید بر شرک به آن ها توجه شده است، حتی در قرآن تصریح می شود که اگر ساکنان مناطق گوناگون ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین بر آن ها گشوده خواهد شد. از سوی دیگر شهرهای فراوانی بدون ذکر نام مثال زده می شوند که شهروندان آن ها به سبب ظلم و شرک، به بلاهایی مانند سیل، زلزله، بادهای سوزان و دیگر عذاب های الهی گرفتار می شوند. بیانات قرآن در مورد مکان های جغرافیایی در دوران مدینه شکل ملموس تری می یابد و از شهرها و مناطق متفاوتی نام برده شده است. ( صفا و مروه، مدینه، مکه، طائف، حنین، بدر، مسجدالاقصی، روم، طور سینا و...)
جغرافیای نزول وحی
ارائه نقشه تاریخی ـ جغرافیایی مشخصی از تمام شبه جزیره که محل ظهور تمدن اسلامی بود، می تواند در فهم بهتر آیات قرآن و زمینه های نزولشان بسیار راهگشا باشد. شبه جزیره عربستان، گستره پهناور جغرافیای نزول قرآن است و به طور دقیق تر، حجاز به عنوان سرزمین نزول قرآن تلقی می شود. حجاز، سرزمینی کوهستانی در ناحیه باختری شبه جزیره عربستان است که به سبب فاصله انداختن میان نجد و تهامه، به این نام خوانده می شود. در نگاهی دقیق تر، می توان حجاز را از مرزهای عربستان و اردن در شمال تا ارتفاعات عسیر در جنوب غربی وصف کرد که آن را از یمن جدا می سازد. زمین های پست دریای سرخ که به تهامه شهرت دارند، در غرب آن قرار گرفته اند. حجاز از شرق نیز به فلات مرتفع و بیابانی نجد که بالای دشت ساحلی خلیج فارس است، می پیوندد. میزان بارندگی در حجاز اندک است و رود دائمی در آن وجود ندارد؛ ولی در وادی های آن پس از بارندگی سیل جاری می شود و باعث سرسبزی آن ها می گردد، از این رو کشاورزی محدودی در برخی مناطق آن به ویژه اطراف طائف و مدینه شکل گرفته بود.
← بخشهای مختلف حجاز
...
ویکی واژه



