اسم جانان به معنای محبوب و معشوق است. این واژه به دلبرانی اشاره دارد که به شدت دوست داشتنی و زیبا هستند و عشق به آنها به گونهای است که انسان آنها را همچون جان خود عزیز میدارد. در فرهنگ لغتها، جانان به عنوان دلبر، حبیب، و نازنین توصیف شده است. این واژه از ترکیب جان و ان به معنی نسبت گرفته شده و به زیبایی و دلکشی اشاره دارد. جانان نه تنها در عشق به معنای عمیق خود، بلکه به عنوان نماد زیبایی و جذابیت نیز شناخته میشود. در واقع، این اسم به کسی اطلاق میشود که در دل انسان جایگاهی بس ویژه دارد و وجودش احساس شادی و رضایت را به ارمغان میآورد.
جانان
لغت نامه دهخدا
جانان. ( اِ مرکب ) مرکب از: جان و ان ( علامت نسبت ). معشوق. محبوب. خوب ( حاشیه برهان چ معین ). روی زیبا، دلکش، نازنین. معشوق. محبوب. شاهد. ( ناظم الاطباء ). مؤلف آنندراج آرد: بمعنی جان. و الف و نون در آخر زائد است و همچنین در جاویدان و در مؤید نوشته که جانان محبوب را گویند و اصل این جانا بود بمعنی ای جان بعده نون غنه در آخر افزودند برای تحسین صوت جانان شد. ( از آنندراج ). حبیب. مطلوب. معشوقه. محبوبه. عزیز
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) معشوق محبوب شاهد دلبر زیبا.
از نواحی اصفهان
فرهنگ اسم ها
معنی: معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز، خوب، زیباروی، معشوق محبوب، محبوبف معشوق
جملاتی از کلمه جانان
با تن گرفته ای خو در رنگ غرقی و بو محروم ماندی ای جان آخر زمهر جانان
دل به دلبر جان به جانان داده ایم دلبر خود جان جانانیم ما
جان او چون واصل جانان نشد دردمندان را از او درمان نشد