توافق

این واژه به معنای دستیابی به یک نتیجه مشترک یا سازش است. در حوزه حقوق، به تلاقی و هم‌راستایی اراده‌های دو یا چند نفر در مورد یک موضوع خاص اشاره دارد و تمامی قراردادها و عقود نوعی توافق به شمار می‌آیند. به عبارت دیگر، به معنای پذیرش یک موضوع یا پیشنهاد از سوی طرفین به منظور دستیابی به هدفی مشترک است. توافق می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از جمله روابط شخصی، مذاکرات تجاری و حتی در سطح بین‌المللی شکل بگیرد. در عرصه حقوق، به عنوان یک عنصر کلیدی برای ایجاد قراردادها و تعهدات قانونی شناخته می‌شود. به عنوان مثال، در یک قرارداد فروش، خریدار و فروشنده با توافق بر سر قیمت و شرایط معامله، قرارداد را منعقد می‌کنند. این واژه می‌تواند به صورت شفاهی یا کتبی باشد. نوع شفاهی از طریق گفتگوی طرفین و بدون نیاز به سند مکتوب شکل می‌گیرد، در حالی که نوع کتبی در قالب اسناد رسمی مانند قراردادها و تفاهم‌نامه‌ها ثبت می‌شود. تفاهم‌نامه یک سند کلی و مقدماتی است که قبل از رسیدن به نوع نهایی و انعقاد قرارداد، بین طرفین رد و بدل می‌شود. در مقابل، توافق‌نامه سندی است که جزئیات بیشتری از این مفهوم را شامل می‌شود و الزام قانونی بیشتری ایجاد می‌کند. این واژه نقش حیاتی در پیشبرد امور و حل و فصل اختلافات دارد. با دستیابی به آن، طرفین می‌توانند از بروز تنش و درگیری جلوگیری کرده و به اهداف مشترک خود دست یابند.

لغت نامه دهخدا

توافق. [ ت َ ف ُ ] ( ع مص ) تواطؤ. اتفاق. ( زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). هم پشت شدن. ( دهار ). با هم یکجاشدن و موافق بودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). با هم یکی شدن و هم پشتی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).تقارب و تظاهر. ( از اقرب الموارد ). سازواری. هم پشتی. یگانگی در رای. سازگاری. التیام. سازش. مقابل تخالف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). اتفاق و سازش. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح حساب ) هم وفق بودن دو ویا چندین عدد. ( ناظم الاطباء ). حالت دو عدد که هر دوبر یکدیگر قابل قسمت نباشند اما بر عدد سومی قابل قسمت باشند چون عدد هشت و بیست. ( از تعریفات جرجانی ).

فرهنگ معین

(تَ فُ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - با هم متفق شدن. ۲ - موافقت کردن با یکدیگر.

فرهنگ عمید

۱. با هم متفق شدن، با یکدیگر موافق و متحد شدن.
۲. موافقت و سازگاری کردن.

فرهنگ فارسی

باهم متفق شدن، موافقت وسازگاری کردن
۱- ( مصدر ) با هم متفق شدنمتحد شدن با یکدیگر. ۲ - موافقت کردن با یکدیگر سازگاری کردن. ۳ - ( اسم ) موافقت سازگاری سازش. جمع: توافقات. یا علم توافق. دانش هماهنگی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] وحدت نظر دو یا چند نفر بر امری و همچنین هم وِفق بودن دو یا چند عدد با یکدیگر را توافق گویند و از توافق به معنای نخست در ابواب عقود سخن رفته است و توافق به معنای دوم از اصطلاحات علم حساب می‏باشد که از آن به مناسبت در باب ارث یاد شده است.
توافق بر امری یا ابتدایی است، یا به صورت عقدی انشاء می‏گردد و یا به صورت شرط ضمن عقد تحقق می‏یابد.
← توافق ابتدایی
توافق در اعداد عبارت است از اینکه دو عدد غیر قابل قسمت بر یکدیگر بر عددِ سومی قابل قسمت باشند، مانند عدد هشت و بیست.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۵۱.
...

ویکی واژه

intesa
compromesso
با هم متفق شدن.
موافقت کردن با یکدیگر.

جمله سازی با توافق

اقبال تو و دور فلک راست توافق اجلال تو و ملک جهان راست تَلازُم
که سر موی در نمیگنجد در میان از توافق ایشان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال راز فال راز فال ورق فال ورق استخاره کن استخاره کن