تغ

لغت نامه دهخدا

تغ. [ ت َغ غ ] ( اِ ) آواز خوردن تخته به تخته ای یا چیز دیگر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آواز ترقه یا چاشنی که کم و خفیف باشد. ( یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

آواز خوردن تخته به تخته یا چیز دیگر

دانشنامه عمومی

تغ ( به ارمنی: Տեղ ) یک سکونتگاه مسکونی در ارمنستان است که در استان سیونیک واقع شده است. در کیلومتری جنوب کاپان، مرکز استان سیونیک واقع شده است.
تغ ۲٬۴۴۳ نفر جمعیت دارد و در ارتفاع متر بالاتر از سطح دریا قرار گرفته است.

ویکی واژه

معادل تیغ در زبان فارسی، اما در گذشته به شمشیر، خنجر، یا کارد نیز اطلاق می‌شده. تیه. تیغه.
تُغْ:در گویش گنابادی یعنی تپق زدن، گردفتگی صدا

جمله سازی با تغ

از هواداران ما و تو چو مستغنی است یار ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا به کی
گرچه خون تو به شمشیر تغافل ریزد شرط عشق است که شرمنده قاتل باشی
تا به کی عصیان؟ نوای توبه ای هم ساز کن گرچه عفوش گوش بر آواز استغفار نیست
او را چه از شکایت و شکر جهانیان مستغنی و غنی است ز نفرین و آفرین
در ۱۹۸۴، این انجمن نام خود را به آکادمی پزشکی محیط زیست آمریکا تغییر داد.